موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۱۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

این نیز، متنی بود که سالها پیش برای رادیو نوشته بودم. الان که مرور کردم، دیدم می تواند مناسب باشد برای یک بار خواندن.

***

بوم من و تو

 

زندگی یک بوم بزرگ است

و من و تو، نقاشان بزرگ این بوم

زندگی، قلم موی من و توست

و ثانیه ها، رنگ های من و تو

طرح هایی نیز به من و تو داده اند

مدل هایی نیز به من و تو داده اند

اصلا هر آدم بزرگی که پیدایش می شود

مدلی می دهد به من و تو، تا نقش مان را درست از آب در بیاوریم

بعضی از نقش ها سیاه و سفیدند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۵
عیسی محمدی

این هم، بخشی از یادداشتی است که برای مجله موفقیت نوشته ام. امیدوارم به کارتان بیاید.

***

زیستن را به من واگذارید

در روزنامه نگاری و نویسندگی خلاق، قانونی داریم به نام "حذف، اگر لازم نیست". یعنی چه؟ فرض کنید شما یک مقاله نوشته اید در 25 پاراگراف. و موضوع مقاله تان مثلا تربیت و تعلیم نوجوانان است. پاراگراف به پاراگراف جلو می روید و از خودتان می پرسید: اگر این را حذف کنم، هدف کلی مقاله آیا باقی خواهد ماند یا نه؟ بعضی از پاراگراف ها اگر حذف شوند، به هدف کلی شما از نوشتن مقاله ضربه خواهند زد. بعضی های دیگر اگر حذف شوند، به هدف کلی ضربه ای نخواهند زد و خواننده، متوجه منظور کلی شما خواهد شد. در این صورت، کنار گذاشتن هر کدام از این پاراگراف هایی که حذف شان، لطمه ای به هدف کلی شما نخواهد زد، واجب خواهد بود. و این حذف ها آنقدر ادامه پیدا می کند تا شما، به خلاصه ترین نسخه و ور‍ژن مقاله تان دست پیدا کنید. البته این اتفاق،‌ به همین راحتی ها هم نمی افتد و گاهی نیاز است که بارها و حتی ده ها بار مقاله تان را بازخوانی کنید تا ببینید کدام پاراگراف ها قابل حذف هستند و کدام ها، بودن شان واجب و ضروری است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۲
عیسی محمدی

این مصاحبه را هم چندی پیش، برای پرونده اعتیاد و وابستگی، برای مجله موفقیت، با ابراهیم حلت آبادی فراهانی، مدیر تیم موفقیت ایران و دبیر شورای تحریریه مجله موفقیت، انجام داده بودم. دوباره که خواندمش، نکات جالبی داشت. می گذارمش برای مطالعه شما.

***

از وابستگی به خدا تا وابستگی به خود؛ گفتگو با ابراهیم حلت آبادی فراهانی درباره مفهوم وابستگی

آنها اعتماد به نفس ندارند

 

مسئول تیم موفقیت ایران، معتقد است که بزرگترین علت وابستگی، نبود اعتماد به نفس کافی در اشخاص مختلف است. او برای این حرف خود، البته دلایل و سبب هایی را هم ذکر می کند و راه هایی گریز از آن را هم مطرح می سازد. گفتگو با او را درباره موضوع وابستگی می خوانیم.

***

  • وابستگی یعنی چه؟

وابستگی جایی به وجود می آید که کمبودی باشد. به تعبیری دیگر، کسانی وابسته می شوند که به هر دلیلی، کمبودهایی داشته باشند. مدل های مختلف هم دارد، جسمی، عاطفی، مالی و حتی علمی.

  • باغی را و باغبانی را تصور کنید. طبیعی است اگر باغبان نباشد، باغ از بین خواهد رفت. در اینجا وابستگی، از چه نوع است؟

وابستگی محض و مطلق. رشد درختان در طبیعت، جز به عناصر طبیعی وابسته نیست، اما وقتی باغبان درختی می کارد، اصل حیات درخت به وجود باغبان وابسته می شود.

  • یعنی در اینجا، ریشه وابستگی طبیعی ولی باغبان، نماد وابستگی غیرطبیعی است؟

البته در این بحث، چهار نوع علت برای حیات درخت می تواند وجود داشته باشد که بحثش مفصل است. یکی از این علت های چهارگانه، می تواند باغبان باشد؛ طبیعی است که علت های دیگری هم مطرح است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۳۶
عیسی محمدی


این مصاحبه را هم، با یکی از بانوان موفق و آوانگارد ایرانی گرفته بودم برای مجله موفقیت؛ سالها پیش چاپ شده است. دکتر فرانک فیضی، جزو اولین های رشته خودش که رشته ای کاملا مردانه است، بوده. خواندن این مصاحبه را به بانوان ایرانی پیشنهاد می کنم. البته، کتابی که در مصاحبه از آن یاد شده، چاپ شده است؛ یک کتاب رمان.

***

اولین خانم عضو هیئت علمی زمین شناسی اقتصادی دانشگاه آزاد، سختی های بسیاری برای رسیدن به موفقیت های امروزش کشیده است

زندگی، مساوی است با مبارزه

 

خب، اولش کمی درباره مصاحبه شونده مان بیشتر بدانیم:

  • 37 ساله، استادیار دانشگاه، تنها بانوی عضو هیئت علمی زمین شناسی اقتصادی دانشگاه آزاد
  • جوانترین عضو هیئت علمی زمین شناسی اقتصادی؛ در سن 25 سالگی
  • کوهنورد و صخره نورد؛ با تجربه فتح سبلان و دماوند
  • شعر هم می سراید
  • دوره طراحی و سیاه قلم و رنگ و روغن هم دیده، گچ بری های هنری را هم انجام می دهد (تلفیقی از گچ بری  و رنگ ریزی که کس دیگری در ساختمان سازی، نمی تواند انجام بدهد)، تراش سنگ های نیمه قیمتی مثل عقیق و ... را هم انجام می دهد، در شکل های تماشایی و ... .

دکتر فرانک فیضی، حالا در خانه ای بزرگ زندگی می کند و کتابخانه و دفتر کاری مجهزی دارد. البته اشاره می کند که علی رغم خانه بزرگ شان، برای رسیدن به موقعیت فعلی اش، با چنگ و دندان مبارزه کرده و این خانه بزرگ، نشانه پولدار بودن شان نیست. دکتر آرین، همسر فیضی، درباره او می گوید:«فردی اصولگرا و مقتدر است که همین ویژگی ها، باعث جذب من به او شد؛ بانویی است که اصول خاص خودش را دارد و همیشه، با قطب نمای این اصول به پیش می رود.» حالا این زوج، دو دکتر موفق این مملکت اند که دارند در رشته زمین شناسی و گرایش های مختلف آن کار می کنند. تازگی ها هم اولین رمان دکتر فیضی، با نام «جفا، سزای من نبود» هم به نشر آسیم سپرده شده تا مجوز بگیرد و چاپ بشود. حرف هایی چنین چهره موفقی، شنیدن دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۶
عیسی محمدی

این مقاله، درباره اخلاق و  اهمیت آن برای خودسازی امروز ماست؛ در کنار روانشناسی. امروزه همه از روانشناسی برای خودسازی و موارد دیگر استفاده می کنند، در حالی که اخلاق، سابق بر این این وظیفه را برعهده داشت. فقط مساله اینجاست که اخلاق امروزی، بابید اخلاق کاربردی و کاملا علمی و به روز بشود. این مقاله، در بخش یادداشت های پراکنده مجله موفقیت به قلم این حقیر چاپ شده است.

***

در کنار روانشناسی و علوم تربیتی و ...، رشته ای به نام علم اخلاق نیز می تواند به اصلاح رفتارهای ما انسان ها کمک های فراوانی کند

علم اخلاق؛ اخلاق علمی

 

1

همه ما روزانه، در جریان بارش اطلاعات ریز و درشتی هستیم. این اطلاعات، شامل همه جنبه های زندگی ما می شوند و از جمله، خودسازی و خودشناسی و پیشرفت شخصی و چیزهایی از این قبیل. بخشی از این اطلاعاتی که به ما می رسند، مربوط می شود به جمله ها، پاراگراف ها و نقل قول هایی از دیگران. جمله ای را می بینیم یا می شنویم، از آن خوش مان می آید و احتمالا دنبال اجرایی کردنش هستیم. لابد برای بسیاری از شما هم چنین اتفاقی افتاده است، نه؟ مثلا می شنویم که انسان های بزرگ، همیشه آرام و خونسرد با همه چیز برخورد می کنند. بعد می رویم سراغ عملی کردن چنین دستوری. اما بعد از مدتی، می بینیم که همیشه هم نمی شود خونسرد و صبور بود و اتفاقا، بعضی جاها باید عصبانیت خودمان را به صورت کنترل شده، بروز بدهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۰۶
عیسی محمدی

این مقاله هم، یکی دیگر از مقالات مجموعه یادداشت های پراکنده ای بوده است که برای مجله موفقیت نوشته ام و پیش از این، به چاپ رسیده است.
***

هیچ کس به اندازه خود ما، نمی تواند خودمان را زمینگیر کرده و عقب نگه دارد؛ و یکی از راه هایی که خودمان، این بلا را سرمان می آوریم، حق به جانب نشان دادن مان است

بیرحم با خود؛ دلرحم با دیگران

 

1

بیشترین وقت ما آدم ها، در حال گفتگو با خودمان می گذرد. باور ندارید؟ پس لطفا از همین الان زمان بگیرید و ببینید چقدر از یک ساعت آینده، در حال گفتگو کردن با خودتان هستید. موضوع این گفتگوها، البته می تواند مختلف، سطحی یا عمیق باشد. هدف این گفتگوها هم، می تواند مختلف باشد؛ توجیه خودمان، سرزنش خودمان، توصیف خودمان، تفسیر خودمان، تشویق خودمان و ... . این توجیه ها و سرزنش ها و توصیف ها و تبیین ها و تشویق ها و تفسیرها، البته می توانند دامنه گسترده ای به خودشان بگیرند و شامل شخصیت ها و دنیای اطراف ما هم بشوند. 

از پرکاربردترین اهداف گفتگوهای درونی ما آدم ها، توجیه خودمان است. ما آدم ها، کارهای ریز و درشت زیادی را انجام می دهیم. بخشی از این کارها، خوب اند، بخشی از آنها بد هستند و بخشی دیگر، خنثی و این، ما هستیم که به آنها رنگ و بو می دهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۰۸
عیسی محمدی


این هم، یادداشت کاوری بود که زمانی، برای پرونده طالق عاطفی مجله موفقیت نوشته بودم؛ موضوعی که امروزه، بسیار درگیر آن هستیم.

***
 

وقتی که می خواهید یک بمب ساعتی را خنثی کنید چه می کنید؟ به افراد خبره زنگ می زنید و آنها را در جریان گذاشته و بعد، کنار می کشید. فردی که این کاره است، می آید و با دقت و شجاعت تمام، سیم های این بمب را شناسایی کرده و بعد، آن را قطع می کند تا انفجاری صورت نگیرد.

ماجرای آسیب های روانی و اجتماعی نیز به این ترتیب است. مشکلی اگر وجود داشته باشد، باید به افراد خبره رجوع کرد تا آنها با مطالعه و پژوهش های لازم، سیم های مشکل ساز را شناسایی و قطع کنند. در غیر این صورت، انفجار محتوم خواهد بود و خسارت های بسیاری به جا خواهد گذاشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۳
عیسی محمدی

این هم، یکی دیگر از مقالاتی که برای یادداشت های پراکنده دنباله دار مجله موفقیت نوشته ام.

***

این مقاله را بخوانید، شاید برای بعد از این شما، حجت و دلیلی شود که شما، حق نتوانستن ندارید و باید بتوانید؛ که اصل، بر همین توانستن است

حجت موجه ما

 

1

لطفا کمی حوصله کرده و این اسم ها و رسم ها را بخوانید، فقط قول بدهید که جای دوری نروید، چون ممکن است که خیلی به دردتان بخورد:

لیوی 27 ساله چینی که در خیابان های شهر جیموی این کشور با موتورش بار زیادی را جابه جا می کند، مارک استوتزمان تیرانداز که به باشگاه می رود و جلوی چشم بقیه تمرین تیراندازی می کند و حتی از آدم های عادی هم بهتر این کار را انجام می دهد، لیو وی با پیانو زیباترین آهنگ ها را می نوازد، هوآهنگ خوشنویس با خط چینی جملات قدرتمند و مثبتی می نویسد و جلوی شرکتی در چین که در سال گذشته میلادی ده نفر از کارکنانش خودکشی کرده بودند آنها را ارائه می کند، کایل ماینارد کشتی گیر امریکایی که درس هم می خواند، فیلیپ کروآزون که کانالی در انگلستان را شنا کرده است، تامی مک آلیف قهرمان گلف بازی جهان، تونی میلاندز گیتار را به  خوبی می نوازد و حتی یک بار جلوی پاپ ژان پل دوم هم برنامه اجرا کرده و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۵
عیسی محمدی

این هم، یک مقاله دیگر از مجموعه مقالات دنباله دار یادداشت های پراکنده من، که در مجله موفقیت چاپ شده بود. درباره فلسفه موفقیت و رقابت و جدی کار کردن است.

***


همان طوری که حیوانات دارای غریزه مبارزه و تهاجم و رقابت هستند، انسان ها نیز دارای چنین غریزه ای هستند؛ و بهترین راه برای اجرای این غریزه، حوزه رقابت های اقتصادی و تجاری و ورزشی می تواند باشد

رقابت جوانمردانه؛ تا سرحد مرگ و پیروزی نهایی!

 

1

"از میزان کسانی که جدی کار می کنند، کم می شود". این جمله، یک معادله مطبوعاتی است که سیدفرید قاسمی، از پژوهشگران و روزنامه نگاران پیشکسوت ایرانی، گفته بود. این جمله را هم در یک مصاحبه رو در رو گفته بود، وقتی که مصاحبه کننده، از او خواسته بود تا معادله ای مطبوعاتی را ذکر کند. او هم اشاره کرده بود به این نکته. به عبارت دیگر، کسانی هستند که در همین مطبوعات خودمان، که روزنامه نگاری را مثلا بیست درصد جدی می گیرند. تعداد این آدم ها زیاد است و همیشه، می شود یک، دو جین از آنها را که دنبال کار هستند، پیدا کرد. این درصد جدی گرفتن کار، همین طور بالا و بالاتر می رود و به همان میزان که بالاتر می رود، از تعداد آدم ها کم می شود. و سرانجام به جایی می رسیم که مثلا تعداد آدمهایی که روزنامه نگاری را، 90 درصد یا بیشتر جدی می گیرند، انگشت شمار می شود و باید با ذره بین دنبال شان گشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۸
عیسی محمدی

این مقاله هم، جزو یکی دیگر از مقالاتی بوده است که تحت عنوان یادداشت های پراکنده، برای مجله موفقیت نوشته ام.

***

کار بعدی،‌ پروژه بعدی، هدف بعدی؛ این است راز انسان های موفقی که تنها، به تاریخ و گذشته شخصی موفق شان بسنده نمی کنند و هر روز، به فکر ارائه چیزی تازه اند

پیش رفتن و پیشرفت، بازنشستگی ندارد

 

1

برای چه کار می کنید؟ برای چه چیزی کار می کنید؟ برای مقدار مشخصی پول؟ برای میزان مشخصی پیشرفت یا پست و مقام بالا؟ برای مقدار معتنابهی از تعریف و تمجیدهای اطرافیان و دیگر قشرهای جامعه؟ شاید هم هیچ کدام از این چیزهایی که می گویم، درباره شما صدق نمی کند و دارید برای هدف هایی دیگر کار می کنید و رنج این همه تلاش را تاب می آورید. بیشتر ما مردم، برای همان هدف های اولی که گفتم، داریم کار می کنیم. کافی است به مقدار مشخصی پول برسیم، تا نیروی موفقیت در ما، تحلیل برود و دیگر، به قاعده گذشته تلاش نکنیم. کافی است به پست و مقامی و اعتباری اجتماعی برسیم تا دیگر، قدرت و جسارت جلورفتن را از دست بدهیم. این اتفاق، برای خیلی ها می افتد. کیم وو چونگ، بنیانگذار دوو و نویسنده کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست، در کتاب خودش، این ماجرا را خیلی خوب باز می کند. می گوید که دلیل پیشرفت امریکا، این بود که گذشته ای نداشت و با شدت و فداکاری، راه رفت تا برای خودش اعتباری به دست بیاورد. درست همان کاری که جوانان می کنند. جوانان چه کار می کنند؟ دوست دارند که پیشرفت کنند. اما برای پشرفت، معمولا نه پارتی دارند و نه پول و اعتبار خانوادگی و پشتوانه و حمایت های آن چنانی. در عوض چه دارند؟ نیروی جوانی و وقت به اندازه کافی و همچنین، جسارت و میل شدید به موفق شدن. و این، کاری است که همه کسانی که می خواهند موفق شوند و حمایت و پشتوانه ای ندارند، معمولا انجام می دهند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۰۰
عیسی محمدی

این نوشته، جزو یادداشت های پراکنده ام برای مجله موفقیت بوده است. قصد دارم از این پس، این یادداشت ها را اینجا نیز بازنشر بدهم.

***

گروه و سازمان، همان قدر که می تواند برای فردیت انسان ها مخرب باشد، می توانند به عنوان اهرم های موفقیت نیز به کار روند

اهرم دسته جمعی

 

 

1

آنتونی رابینز در بخشی از تعلیمات خود، به ماجرای اهرم و کاربرد آن در موفقیت اشاره می کند. البته شما بهتر از من می دانید که از اهرم ها، برای جابه جایی جسم های سنگینی که با دست های خالی نمی توان جابه جای شان کرد، استفاده می کنند. اهرم ها، در ساده ترین شکل خود، میله هایی فلزی هستند که یک سرشان، زیر جسمی بزرگ و سنگین که باید تکان بخورد، قرار می گیرد و سر دیگرش، البته آزاد است. این اهرم ها، روی سنگ یا شیء دیگری که کوچکتر است، قرار می گیرند و به این ترتیب، نوعی الاکلنگ تشکیل می دهد و قدرتی چند برابر به استفاده کننده از آن می دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۰۱
عیسی محمدی

گاهی وقت ها شعرهایی هم به ذهنم می رسد. به این نتیجه رسیده ام که ترکیب شعر و موفقیت، می تواند چیز خوبی از آب در بیاید. سه رباعی، برای وقت های کم انگیزگی و بریدگی شما:

افسوس که از ستارگان هیچ نخواست
از فرصت بی بدیل جان، هیچ نخواست
دنیا همه در تیررس میلش بود
دیوانه کسی که از جهان، هیچ نخواست

*
در باور ما، لوس شدن ممنوع است!
جز قله و طاووس شدن، ممنوع است!
محکوم به پیروزی و زیبا شدنیم
برخیز! که مأیوس شدن، ممنوع است

*
خورشید جدا، عشق جدا می بارد
لبخند خدا بر سر ما می بارد
زانو به بغل گرفته ای؛ یعنی چه؟
برخیز، از آسمان طلا می بارد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۳۸
عیسی محمدی

این مطلب را، برای این شماره مجله موفقیت نوشته ام؛ همین شماره ای که الان روی کیوسک هاست.

***

چگونه در عصر عجله، هم به موفقیت برسیم، هم درگیر استرس و آشوب نباشیم؟

وقتی، فقط به اندازه یک لبه تیغ، با موفقیت فاصله داریم

 

مقدمه:

چه می خواهم بگویم؟

لازم نیست که موفق شدن، همراه با عجله، استرس و منتظر ماندن باشد. اتفاقاً اگر از قاعده های موفقیت بیشتر بدانیم، می توانیم با خیال راحت، کارمان را بکنیم، با قانون های موفقیت بازی کنیم و سر وقت، منتظر باشیم تا اتفاق بیفتد. در این جا، می خواهم یکی از این قانون ها را شرح دهم؛ و بگویم چطور می توان با قاعده «لبه تیغ» بازی کرد و به راحتی، به گروه موفق ها پیوست. دوست ندارید درباره اش بیشتر بدانید؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۹
عیسی محمدی

مهاجرت

سلام.

مدت ها مستأجر بلاگفا بودیم که برایش مشکلی پیش آمد.

حالا مهمان بیانی ها هستیم.

امیدوارم که بتوانیم با جدیت هر چه تمام تر، وب نویسی را در این امکان و مکان، دنبال کنیم.

قصد دارم به طور حرفه ای، با موضوع موفقیت کارم را دنبال کنم.

هر از چندی هم رسانه نگاری و شعرنگاری کنم؛

به هر حال، ما دنیای موفقیت را دوست داریم و دنیای موفقیت هم ما را.

امیدوارم بتوانم در این دنیا، به استمرار و حضور خودم ادامه بدهم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۰۴
عیسی محمدی