موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Isaac Asimov» ثبت شده است


ایزاک آسیموف را می شناسید؟ اگر نمی شناسیدش، باید عرض کنم که شخص نامبرده، بزرگترین نویسنده داستان های علمی، تخیلی تاریخ هستند که اتفاقا، شخص بسیار پرکاری هم بوده است. معروف است که درباره اش می گویند همیشه ساعت شش صبح از خواب بر می خواسته و راس ساعت هفت و نیم صبح، پشت ماشین تحریرش می نشسته و شروع می کرده به نوشتن تا ساعت ده شب. سال ها پیش که رایانه ها این قدر دم دست نبودند، نویسنده ها ترجیح می دادند که برای نوشتن، از ماشین های تحریر یا همان ماشین تایپ استفاده کنند. 

جناب آسیموف، یک جمله ماندگاری دارد به این مضمون که: اگر پزشکم به من بگوید که شش دقیقه دیگر بیشتر زنده نیستم، به فکر فرو نمی روم، بلکه کمی تندتر تایپ می کنم.

البته این نویسنده، بسیار خوشبخت بوده که راه اصلی خودش را به سرعت پیدا کرده و خودش را، وقف این کار اصلی کرده است. فکرش را بکنید! حتی اگر به او خبر مرگش را هم بدهند، سریع تر خواهد نوشت، به جای اینکه آه و ناله کند و بزند توی سرش.

اگر به سرعت حوزه مورد علاقه تان را پیدا کنید و خودتان را وقف آن کنید، چنین اتفاقی برای شما نیز خواهد افتاد. وقف کردن، یعنی چیزی را در اختیار هدف یا چیز دیگر قرار دادن. باید به مرتبه ای برسید که خودتان را وقف علاقه تان کنید؛ انگار که یک انسان را، مثل یک ساختمان یا ...، در جایی قرار داده باشند برای وقف عام یا وقف خاص؛ برای استفاده عام یا استفاده ای خاص. شما نیز وقف علاقه تان باید شوید و باید باشید. در این صورت، وقتی به شما بگویند شش دقیقه بیشتر زنده نیستید، با خیال راحت و بدون هیچ دغدغه ای، سرعت کاری خودتان را سریع تر خواهید کرد. معطل چه هستید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۹:۰۱
عیسی محمدی

این مقاله هم، جزو یکی دیگر از مقالاتی بوده است که تحت عنوان یادداشت های پراکنده، برای مجله موفقیت نوشته ام.

***

کار بعدی،‌ پروژه بعدی، هدف بعدی؛ این است راز انسان های موفقی که تنها، به تاریخ و گذشته شخصی موفق شان بسنده نمی کنند و هر روز، به فکر ارائه چیزی تازه اند

پیش رفتن و پیشرفت، بازنشستگی ندارد

 

1

برای چه کار می کنید؟ برای چه چیزی کار می کنید؟ برای مقدار مشخصی پول؟ برای میزان مشخصی پیشرفت یا پست و مقام بالا؟ برای مقدار معتنابهی از تعریف و تمجیدهای اطرافیان و دیگر قشرهای جامعه؟ شاید هم هیچ کدام از این چیزهایی که می گویم، درباره شما صدق نمی کند و دارید برای هدف هایی دیگر کار می کنید و رنج این همه تلاش را تاب می آورید. بیشتر ما مردم، برای همان هدف های اولی که گفتم، داریم کار می کنیم. کافی است به مقدار مشخصی پول برسیم، تا نیروی موفقیت در ما، تحلیل برود و دیگر، به قاعده گذشته تلاش نکنیم. کافی است به پست و مقامی و اعتباری اجتماعی برسیم تا دیگر، قدرت و جسارت جلورفتن را از دست بدهیم. این اتفاق، برای خیلی ها می افتد. کیم وو چونگ، بنیانگذار دوو و نویسنده کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست، در کتاب خودش، این ماجرا را خیلی خوب باز می کند. می گوید که دلیل پیشرفت امریکا، این بود که گذشته ای نداشت و با شدت و فداکاری، راه رفت تا برای خودش اعتباری به دست بیاورد. درست همان کاری که جوانان می کنند. جوانان چه کار می کنند؟ دوست دارند که پیشرفت کنند. اما برای پشرفت، معمولا نه پارتی دارند و نه پول و اعتبار خانوادگی و پشتوانه و حمایت های آن چنانی. در عوض چه دارند؟ نیروی جوانی و وقت به اندازه کافی و همچنین، جسارت و میل شدید به موفق شدن. و این، کاری است که همه کسانی که می خواهند موفق شوند و حمایت و پشتوانه ای ندارند، معمولا انجام می دهند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۴ ، ۰۸:۰۰
عیسی محمدی