موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

چگونه، ناب ناب ناب زندگی کنیم؟

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ

این هم، بخشی از یادداشتی است که برای مجله موفقیت نوشته ام. امیدوارم به کارتان بیاید.

***

زیستن را به من واگذارید

در روزنامه نگاری و نویسندگی خلاق، قانونی داریم به نام "حذف، اگر لازم نیست". یعنی چه؟ فرض کنید شما یک مقاله نوشته اید در 25 پاراگراف. و موضوع مقاله تان مثلا تربیت و تعلیم نوجوانان است. پاراگراف به پاراگراف جلو می روید و از خودتان می پرسید: اگر این را حذف کنم، هدف کلی مقاله آیا باقی خواهد ماند یا نه؟ بعضی از پاراگراف ها اگر حذف شوند، به هدف کلی شما از نوشتن مقاله ضربه خواهند زد. بعضی های دیگر اگر حذف شوند، به هدف کلی ضربه ای نخواهند زد و خواننده، متوجه منظور کلی شما خواهد شد. در این صورت، کنار گذاشتن هر کدام از این پاراگراف هایی که حذف شان، لطمه ای به هدف کلی شما نخواهد زد، واجب خواهد بود. و این حذف ها آنقدر ادامه پیدا می کند تا شما، به خلاصه ترین نسخه و ور‍ژن مقاله تان دست پیدا کنید. البته این اتفاق،‌ به همین راحتی ها هم نمی افتد و گاهی نیاز است که بارها و حتی ده ها بار مقاله تان را بازخوانی کنید تا ببینید کدام پاراگراف ها قابل حذف هستند و کدام ها، بودن شان واجب و ضروری است.

 

بعضی از نویسنده ها که اعصاب پولادین و آهنین دارند، حتی روی جمله ها و کلمه ها نیز حساس اند. یعنی چه؟ یعنی حتی جمله ها، و اگر باحوصله تر و متعهدتر باشند، کلمه ها هم برای شان، بود یا نبودش مهم است. آیا این کلمه، حذفش اشکالی به هدف کلی ما وارد می کند؟ این جمله چطور؟ جمله بعدی چطور؟ ده تا جمله بعدی چطور؟ و این چنین است که ما با نویسنده هایی با درجات تعهد و سختگیری های متفاوت روبه رو می شویم. کیفیت مطالب و مقاله ها نیز، به همین درجه بالا و پایین می رود.

 

زندگی ما انسان ها نیز مانند مقالات روزنامه ها و مجله ها و کتاب ها هستند که از سطرها و پاراگراف ها و جمله ها و کلمه های متفاوتی تشکیل شده اند. باور کنید بخش قابل توجهی از این پاراگراف ها و سطرها و جمله ها و کلمه ها، بودن شان به هدف کلی زندگی ما هیچ لطمه ای وارد نخواهد کرد. رفتن به بسیاری از مهمانی ها، هدف کلی ما را خدشه دار نخواهد کرد؛ همچنین رفتن به بسیاری از مکان ها و قرارها و انجام بسیاری از کارها و تماشای بسیاری از برنامه ها و خواندن بسیاری از مطالب و روزنامه ها و مجله ها و ... نیز هم.

 

می گویند یک متن ادبی و هنری تمام و کمال و به عبارتی دیگر، یک اثر هنری کامل، اثر و متنی است که حتی به یک کلمه آن نیز نتوان دست زد و اگر به کلمه یا گوشه ای از آن دست بزنیم، آن اثر و متن، ناقص خواهد بود و مفهوم کلی اش دچار خدشه و اشکال خواهد شد. یعنی این اثر و متن، این قدر خلاصه و موجز و به اندازه است که دیگر کمتر از این، امکان ندارد؛ یعنی در اوج اختصار، اوج مفهوم و خلاقیت را می رساند.

 

 

 

 

مسئولیت بی پایان

آیا زندگی های ما نیز چنین هستند؟ آیا در اوج اختصار، اوج مفهوم و خلاقیت را نیز در خود دارند؟ به نظر نمی رسد چنین باشد. برای این کار، باید مثل نویسنده های سختکوش و متعهد، زندگی های مان را بارها و بارها، بازخوانی کنیم تا ببینیم چه دارند و چه ندارند. و بعد شروع کنیم به قانون حذف. همه سطرها و بخش ها و کلمه هایش را حذب کنیم، مگر اینکه هدف کلی ما از زندگی را، تحت تاثیر قرار داده و به آن، اشکال وارد کند. و این حذف و جرح و تعدیل ها، آنقدر باید ادامه پیدا کند که کمتر از آن، امکان نداشته باشد. آن وقت است که به یک نسخه و ور‍ژن خلاصه شده از زندگی مان دست پیدا خواهیم کرد که کمتر از آن، امکان ندارد. آن وقت است که در این قالب از زندگی، هر کار کوچک و بزرگ ما، مهم و ضروری و در راستای هدف بزرگ زندگی مان خواهد بود؛ و چون هر جزء این زنگی مهم است، با جدیت بسیاری هم انجام خواهد شد. و زندگی با چنین جدیتی، لبریز از انر‍ژی است؛ انرژی هایی که دیگران را، ناخودآگاه تحت تاثیر قرار خواهد داد. درباره لومباردی، بزرگترین مربی راگبی غرب، گفته اند که "لومباردی سخت معتقد بود آنچه که انجام می دهد، خیلی مهم است به همین دلیل قدرت و تعهدی از جنس الکتریسیته ساطع می کرد." سیدنی لومت، از بزرگترین کارگردانان سینما، که سینمایی ها خیلی برایش احترام قائل اند و به بزرگی از او یاد می کنند، نحوه کار خودش را چنین توصیف می کند که "کار من دقت کردن و مسئول بودن در برابر هر فریمی است که می سازم".

 

هدف شما از زندگی چیست؟ آیا همین کاری که الان دارید انجام می دهید، حذفش به این هدف کلی ضربه می زند؟ اگر نمی زند، پس حذفش کنید؛ معطل چه هستید؟ آنقدر به قانون "حذف، مگر به شرط فایده" پایبند باشید که به نهایی ترین نسخه از زندگی تان برسید. آن وقت است که به قول قصاب ها، نسخه ای بدون چربی و استخوان و اضافات دیگر، از زندگی دم دست تان خواهد بود؛ نسخه ای که زندگی ناب خواهد بود، معطوف به هدفی که در نظر گرفته اید و شما به عنوان کارگردان این مدل از زندگی، در برابر هر فریمش مسئول و دقیق خواهید بود. و چه شگفت انگیز خواهد بود چنین حیاتی!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی