موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

این مقاله هم، یکی دیگر از مقالات مجموعه یادداشت های پراکنده ای بوده است که برای مجله موفقیت نوشته ام و پیش از این، به چاپ رسیده است.
***

هیچ کس به اندازه خود ما، نمی تواند خودمان را زمینگیر کرده و عقب نگه دارد؛ و یکی از راه هایی که خودمان، این بلا را سرمان می آوریم، حق به جانب نشان دادن مان است

بیرحم با خود؛ دلرحم با دیگران

 

1

بیشترین وقت ما آدم ها، در حال گفتگو با خودمان می گذرد. باور ندارید؟ پس لطفا از همین الان زمان بگیرید و ببینید چقدر از یک ساعت آینده، در حال گفتگو کردن با خودتان هستید. موضوع این گفتگوها، البته می تواند مختلف، سطحی یا عمیق باشد. هدف این گفتگوها هم، می تواند مختلف باشد؛ توجیه خودمان، سرزنش خودمان، توصیف خودمان، تفسیر خودمان، تشویق خودمان و ... . این توجیه ها و سرزنش ها و توصیف ها و تبیین ها و تشویق ها و تفسیرها، البته می توانند دامنه گسترده ای به خودشان بگیرند و شامل شخصیت ها و دنیای اطراف ما هم بشوند. 

از پرکاربردترین اهداف گفتگوهای درونی ما آدم ها، توجیه خودمان است. ما آدم ها، کارهای ریز و درشت زیادی را انجام می دهیم. بخشی از این کارها، خوب اند، بخشی از آنها بد هستند و بخشی دیگر، خنثی و این، ما هستیم که به آنها رنگ و بو می دهیم.


2

دیل کارنگی، در کتاب آیین دوست یابی، نکته روانشناسی دقیقی را مطرح می کند. او در فصلی از این کتاب ماندگار، از آل کاپون، یکی از بزرگترین جنایتکاران امریکا، می گوید و از زمان دستگیری اش. می گوید که وقتی آل کاپون به آخر خط رسید و کشته شد، نوشته ای از او پیدا کردند که داخل آن نوشته شده بود در اینجا، سینه مردی می تپد که در دوران زندگی اش، برای مردمش جز شادی چیزی نخواسته است. باورتان می شود؟ اینکه چنین جنایتکاری، اینقدر برایش مهم باشد که نزد مردم، چه تصویری از خودش به جا بگذارد؟ کارنگی این نتیجه را از روایت چنین ماجرایی می خواست بگیرد که حتی بدترین انسان ها هم، در درون خود، کارهای شان را توجیه کرده و قائل به این نیستند که دارند اشتباه می کنند.

خنده دار است؟! اصلا هم خنده دار نیست. این، ویژگی روانی ای است که همه آدم ها، دوست دارند خودشان را توجیه کنند و باور داشته باشند کارهایی که می کنند، کارهایی خوب است. به خاطر این هم هست که آدم ها، اشتباهات شان را نمی پذیرند و در فرهنگ ها و آیین های اخلاقی و روانشناسی مختلف، سفارش به این شده است که آدم ها را، به صورت غیرمستقیم متوجه اشتباهات شان بکنید. چرا غیر مستقیم؟ چون اگر صاف بروید و توی روی طرف بایستید و بگویید که دارد اشتباه می کند، شما را به راحتی پس خواهد زد. و به قول سامورایی های قدیمی ژاپن، «با شرمنده کردن هیچ مردی، نمی توان او را اصلاح کرد.» این نکته را، همه فرهنگ ها و سبک های رفتاری و اخلاقی درک کرده و مورد توجه قرار داده اند.

 

3

خب، که چی؟ این همه را گفتم که به چه نکته ای برسم؟ اگر خاطرتان مانده باشد، یک بار در همین موفقیت خودمان، کتابی معرفی کردیم درباره روانشناسی اهمالکاری. نویسندگان این کتاب هم دکتر آلبرت الیس و دکتر ویلیام جیمز نال بودند. این روانشناسان، در بررسی های خودشان، به این نکته رسیده بودند که به هیچ عنوان، نباید درباره اهمالکاری هایمان، به خودمان حق بدهیم. چرا؟ چون در آن صورت، کم کم به این نتیجه می رسیم که واقعا حق با ما است و ما، در فلان موقعیت و در بهمان ماجرا، حق داشته ایم. و این حق داشتن ها، کم کم زیاد شده و تبدیل به یک روند و فرایند و عادت می شود. در آن صورت، دیگر شرمنده رفتارهای ناسالم خودمان نخواهیم بود.

چیزی شبیه به این نکته، در آموزه های مذهبی ما مسلمانان نیز مطرح شده است. وقتی که شخصی گناهی مرتکب می شود، آموزگاران مذهبی می گویند که توبه کردن، بهتر از توبه نکردن است و کسی که توبه می کند، هرگز با کسی که توبه نمی کند، یکسان نیست. و اینچنین است که در قدم اول، توصیه می کنند که گناهی نکنیم. و در قدم بعدی، اگر هم گناهی از ما سر زد، توصیه می شود که بلافاصله توبه کنیم. و اگر این گناه تکرار شد، دوباره توبه کنیم. مهم، این است که حساسیت خودمان را به عملی به نام گناه از دست ندهیم؛ مهم همین پایدار ماندن حساسیت ها است.

 

4

شرمندگی؛ این همان حسی است که روان ما آدم ها، باید به آن برسد. نکته این باره من، دقیقا درباره همین شرمندگی روانی است. وقتی که شما، اهمالکاری کرده یا هر رفتار ناسالم دیگر را انجام می دهید، طبیعی است که در اولین قدم، شرمندگی به سراغ تان بیاید. اما ذهن آدم هم، این وسط بیکار نمی نشیند. مدام در گفتگوهای درونی ما آدم ها، وارد شده و شروع می کند به توجیه کردن.

حالا توجیه کردن یعنی چه؟ جالب ترین تعریفی که توی اینترنت از این مفهوم پیدا کردم، چنین بود که «توجیه یعنی مطلبی را بیان کرده و وجه درست و منطقی برایش تحریر کنیم و به شکلی، او را از اشکالات وارده نجات بخشیم. توجیه، گاهی موجه و قابل دفاع بوده و شواهد و ادله تایید کننده ای دارد که کار درستی است. و گاهی، تنها صورت سازی و تأویل بردن های نابجا و عرضی کردن الفاظ و باقی گذاشتن معنا است که ناپسند و نوعی مغلطه و به اصطلاح توجیه ناموجه است.» می خواهد بگوید که توجیه خوب داریم و توجیه بد. البته از آنجایی که برخی از واژه ها، در طول زمان، معنای اصلی شان را از دست می دهند و معناهایی دیگر به خودشان می گیرند، توجیه هم دچار این اتفاق شده است. یعنی تا اسم توجیه را می شنویم، یک فضای منفی وارد ذهن مان می شود؛ به این معنا که بله، فلانی در حالی پیچاندن ما است و لاغیر.

 

5

وقتی که ما، درگیر گفتگوهای درونی با خودمان هستیم، از نوعی منطق پنهان استفاده می کنیم. یعنی این جوری نیست که یکدفعه بخواهیم خودمان را محکوم کنیم؛ چون در این صورت، خیلی رو عمل کرده ایم. مثلا می گوییم "چون سرم شلوغ بود" و "چون خسته بودم" و "چون مهمان به خانه مان آمده بود"، در نتیجه "من فلان کار واجبی را که باید انجام می دادم، انجام ندادم." البته هیچ کدام از جمله های اول، دلیل نتیجه آخر نمی شود؛ اما این جوری، داریم خودمان را یک جورهایی تسلا داده و حق به جانب نشان می دهیم. بعد لابد در درون خودمان، می گوییم که "طفلکی من، این همه سرم شلوغ بوده، بیچاره من که حق داشتم که این کار واجب را انجام ندهم."

هر نتیجه گیری ای که، منجر به دلسوزی شما برای خودتان شود، یک سم است. هر گفتگوی درونی ای که، شما را وادار به مدارا در مقابل اشتباهاتی که کرده اید، کند، برای شما یک تیر است؛ تیری که درست به قلب موفقیت شما خواهد خورد.

اشتباه کرده اید؟ بدون معطلی قبولش کنید. کنفوسیوس می گوید که مرد بزرگ، به خودش سخت می گیرد و به دیگران، آسان. و البته این را هم می گوید که مرد کوچک، به دیگران سخت می گیرد و به خودش آسان. اگر می خواهید که این گفتگوهای درونی، سم و تیر موفقیت شخصی شما نشوند، باید بی رحم باشید؛ به شدت بی رحم. در مقابل اشتباهاتی که می کنید، کوچکترین رحمی به خودتان نکنید. البته منظورم این نیست که چنین اشتبابهاتی را، بزرگنمایی کنید و به مرحله خودآزاری برسید. هر اشتباهی، نیازمند یک بار تنبیه یا یک دوره تنبیه است. اگر بابت اشتباهی که در گذشته مرتکب شده اید، الان تان را به هم بریزید، نه تنها برای آن اشتباه کاری نکرده اید، که زمان حال را هم از دست خواهید داد. به اشتباهات خودتان واقع گرایانه نگاه کنید. آنها را در اندازه واقعی اش ببینید؛ نه بزرگتر، نه کوچکتر. اگر اشتباهات تان را بزرگنمایی کنید، یک خودآزار واقعی خواهید شد. اگر هم کوچکنمایی ای صورت بگیرد، به تنبلی و اهمالکاری و رفتارهای ناسالم کشیده خواهید شد. اندازه نگه دارید،  و هر اشتباه را، یک بار یا یک دوره تنبیه کنید. اگر خودتان را توجیه کنید، حق را به خودتان خواهید داد. اگر حق را به خودتان بدهید، دیگر حساسیتی درباره ضعف هایتان نخواهید داشت. و هیچ ضعفی هم با وجود چنین حساسیت زدایی ای، از بین نخواهد رفت؛ چرا که شما در درون خودتان، شرمنده چنین رفتاری نیست و چه بسا، از انجامش لذت هم می برید. 

 

6

البته انتظار چنین نگاه واقع گرایانه ای را داشتن، از بیشتر مردم، انتظار گزافی است. پس اینجا، پیشنهاد می کنم که اگر حال و حوصله توجیه کردن و کنترل توجیه های خودتان را ندارید، دست به تفسیر خودتان بزنید. تفسیر؟ تفسیر را چنین تعریف کرده اند که «اما تفسیر، یعنی پرده برداشتن از حقایقی که به جهاتی از ما پنهان مانده اند که تفسیر هم خود می تواند درست یا غلط باشد.»

عرفای بزرگی، صحبت از تفسیر خویشتن کرده اند. لابد انسان های زیادی را دیده اید که هر کدام شان، در تفسیر چیزی، تخصص پیدا کرده اند؛ تفسیر فوتبال، تفسیر سینما، تفسیر سیاسی، تفسیر اجتماعی، تفسیر مذهبی، تفسیر آموزشی، تفسیر روانی و چیزهای دیگر.

بیشتر از کنترل توجیه، انجام تفسیر است که به خودشناسی ما کمک می کند. وقتی که تفسیر مثبت و واقع گرایانه ای از خودمان داشته باشیم و این تفسیر واقعی را، در گفتگوهای درونی مان، فدا نکنیم، آن وقت است که متوجه می شویم چه ضعف هایی داریم. آن وقت است که هیچ رحمی به ضعف های خودمان نخواهیم کرد. چرا که می دانیم رحم کردن، یعنی پر و بال دادن به آنها و در نتیجه، یعنی جا خودش کردن شان در سرزمین روح و روان ما.

بی رحمانه و کاملا واقعی (نه بیشتر، نه کمتر) به تفسیر ویژگی ها، رفتارها و باورهای خودتان برخیزید؛ کاملا بی رحمانه. تفسیر خویشتن، باور کنید که بیشتر از تفسیر سینما و فیلم و رفتارهای دیگران و رفتارهای همسایگان و تفسیرهای سیاسی و ورزشی و ... به دردتان خواهد خورد. باور ندارید؟ به یک بار امتحانش می ارزد...

 


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی