موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با موضوع «تکنیک های بهره وری :: بهره وری فردی و شخصی» ثبت شده است

یک مقامی، به مقامات کشور و مدیران ارشد توصیه جالبی کرده بود که همیشه توی ذهنم مانده:

نیایید و بگویید که این کارها را انجام خواهیم داد؛ این پروژه‌ها و طرح‌ها و برنامه‌ها را انجام خواهیم داد. بیایید و بگویید که این‌ها انجام شد. از انجام شده‌ها صحبت کنید؛ نه از آن‌چیزهایی که انجام می‌دهید و وعده و وعید است.

به نظرم توصیه جالبی است.

بیشتر ما انسان‌ها غالباً خیلی با خودمان مهربان هستیم. مدام خودمان را دست بالا می‌گیریم و می‌گوییم فلان و بهمان کارها و پروژه‌ها و ... را انجام «خواهیم داد.» یعنی از یک طرف چون کاری انجام نمی‌دهیم، پیش خودمان شرمنده هستیم. اما از سوی دیگر، دوست نداریم به خودمان سرکوفت بزنیم و نظم و انضباط به خودمان ببخشیم و جبران مافات کنیم. به خاطر همین، روی برنامه‌ها و کارهایی که «انجام خواهیم داد» تمرکز می‌کنیم تا کمی تسلای خاطرمان باشد.

معمولاً هم توی دفترچه‌هایمان، پر است از کارهایی که باید انجام بدهیم؛ برای امروز و این هفته و این ماه و این سال و ... .

بیایید از امروز رویه‌ها را تغییر بدهیم.

از این به بعد دیگر روی کارها و برنامه‌هایی که «انجام خواهیم داد» تمرکز نکنیم؛ خودمان را فریب ندهیم. قدرت پذیرش این را که داریم خرابکاری می‌کنیم در ما وجود داشته باشد.

صرفاً روی کارهایی که انجام داده‌ایم صحبت کنیم و آن‌ها را ثبت و ضبط کنیم؛ این‌جوری متوجه می‌شویم داریم چه کار می‌کنیم و حس بهتری خواهیم داشت؛ ضمن این‌که از توهم کارهای انجام شونده در آینده نیز جلوگیری خواهیم کرد.

فقط روی کارهایی که انجام داده‌ایم تمرکز کنیم؛ چه امروز، چه این هفته و ... .

 

 

---------------------------------------------------------------------------------------

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۲۷
عیسی محمدی

امروز اول صبح، یعنی نزدیکی‌های پنج بامداد، رفته بودم که بچه‌ها را راهی قم کنم؛ در ایستگاه راه‌آهن. معمولاً در این ساعت‌های نسبتاً خلوت، بعضی از مسافران آخرسر بدون بلیت می‌آیند و سوار می‌شوند؛ چون غالباً صندلی‌های خالی وجود دارد.

دیدم چند نفری دارند با رئیس قطار بحث می‌کنند. البته خیلی محترمانه، ولی جدی داشتند بحث می‌کردند. همه هم کولی‌پشتی به پشت، انگار که از سفری دور می‌آمدند و قصد داشتند به مقصدشان،‌ که احتمالاً شهر قم بود، بروند. نفری که بحث می‌کرد، جهاندیده‌تر بود. او را مهندس خطاب می‌کردند. لحن او رئیس قطار را وادار می‌کرد تا با دقت به حرف‌هایش گوش کند.

مهندس می‌گفت به او گفته‌اند که سیستم قطع است و نمی‌توانند بلیت صادر کنند. بعد این‌که کارمندان بخش سالن که داشتند بلیت‌ها را کنترل می‌کردند، آن‌ها را راه نمی‌دادند و چرا این کار را کرده‌اند در حالی که قطار جا هم دارد؟

جمله طلایی این فرد چنین بود:

«آقاجان، سیستم قطع است، دست‌های ما هم قطع است مگر؟ یعنی سیستم قطع شد باید بمیریم؟ من آمریکا هم بوده‌ام، این جور مشکلات آن‌جا هم هست؛ نمی‌گویم که نیست. ولی خیلی راحت،‌ دفترچه‌ای می‌دهند و با دست می‌نویسند که شما کارتان راه بیفتد...»

این جمله «سیستم قطع است، دست‌های ما هم قطع است؟» خیلی به دلم نشست. در ایران متأسفانه خیلی از کارمندمسلک‌ها، با تکیه به قانون و سیستم و ساختار خاص خودشان، معمولاً علاقه بیشتری دارند بپیچانند تا کار راه بیندازند. البته منظورمان به هیچ وجه قانون‌شکنی و ساختارشکنی نیست. اما سئوال این‌جاست:

-         قانون و ساختار برای چه ایجاد شده؟

برای راه انداختن کارها.

-         خب اگر مشکلی در این قانون و ساختار و ... بود، چرا همه چیزمان باید تعطیل بشود؟

-         مگر ما دست و مغز و عقل و شعور نداریم؟ چرا خودمان کار ملت را راه نیندازیم؟ ابزار آمده که به ما کمک کند؛ قانون و ساختار و سیستم و ... ابزار هستند؛ آیا ابزارها باید بر ما سلطنت کنند؟

به قول حزب‌اللهی، کمی جهادی فکر کنیم؛ کمی جهادی‌تر عمل کنیم.

از این پس، وقتی که در حوزه کاری‌مان حرف از قفل شدن سیستم و ساختار و قانون و ... مطرح شد، بهتر نیست که خودمان اولین نفری باشیم که با دست‌هایمان که هنوز قطع نیست و با مغزمان که هنوز کار می‌کند و با نیت‌مان که راه انداختن کار مشتریان و خلق‌الله است، مشکل را حل کنیم؟

 

---------------------------------------------------------------------------------------


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۲۳
عیسی محمدی

در رقابت بین ماشین‌ها، بخشی از مزیت ماشین‌ها را شتاب اولیه آن‌ها تشکیل می‌دهد. شتاب هم، حداقل زمانی است که یک ماشین به حداکثر قدرت و سرعت خود می‌تواند برسد. طبیعی است که وقتی شتاب یک ماشین پایین باشد، قدرت و ساختار موتور و پیشرانه آن‌ هم از قدرت و کیفیت بالاتری برخوردار است؛ وگرنه شتاب پایین داشتن کار هر خودرویی نیست.

اما این‌ها چه ارتباطی به موفقیت دارد؟

راستی، شتاب شما در انجام کارها چقدر است؟

به عبارت ساده‌تر:

شتاب شما، در رسیدن به حداکثر قدرت و تمرکز و سرعتی که می‌توانید داشته باشید، چقدر است؟

شاید کمی گیج شده باشید. بیشتر توضیح می‌دهم.

خود من، معمولاً نیم ساعتی طول می‌کشد که از خانه خارج بشوم. تا مسواک بزنم، لباس بپوشم و آشغال‌ها را جمع کنم و مطمئن بشوم که چراغی روشن نمانده و چیزی جا نمانده. تازه صبحانه را هم بین راه یا در محل کارم می‌خورم. اما یک نفر دیگر همین که بیدار شد، بعد از مسواک و سر و صورت را آب زدن، در کمتر از پنج دقیقه از خانه خارج می‌شود.

دقیقاً منظورم چنین چیزی است.

حالا در محل کار هم وضعیت من چنین است.

یکی، دو ساعتی طول می‌کشد که خبرها را چک کنم و برنامه‌هایم را یادداشت کنم و کلی مسخره‌بازی دیگر، تا سریع سروقت اولین کار مهمم بروم. گاهی هم تا ظهر طول می‌کشد کار اصلی‌ام را شروع کنم؛ یعنی این زمان به آماده‌سازی مسخره برگزار می‌شود.

در حالی که یک نفر دیگر همین‌که کامپیوترش بالا آمد، شروع به کار می‌کند؛ به همین راحتی.

شتاب او در رسیدن به اوج سرعت و قدرت و تمرکز در کارش،‌ چیزی که برایان تریسی حالت مد می‌نامد، بالاتر از ماست؛‌ به همین خاطر به موفقیت‌های بیشتری هم می‌رسد.

معروف است که می‌گویند قهرمانان المپیک تا ساعت نه، ده صبح، به اندازه چند برابر دیگران تمرین و تلاش کرده‌اند؛ در حالی که ما ساعت ده صبح تازه در حال لود شدن هستیم تا کارمان را شروع کنیم.

شتاب‌تان را برای رسیدن به اوج روحیه کاری اندازه بگیرید و سعی کنید افزایشش بدهید.

خیلی جواب می‌دهد.

 

---------------------------------------------------------------------------------------

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۱
عیسی محمدی

مثلی هست که می‌گوید تو مراقب سنت‌ها باش، دلارها خودشان مراقب خودشان هستند.

به زبان ساده خودمان می‌شود این‌که: 

تو مراقبت دوزارها و دو ریال‌ها باش، تومان‌ها مراقب خودشان هستند.

به عبارت ساده‌تر، می‌خواهد بگوید که تو باید مراقب جزئیات باشی، و شیطان اساساً در جزئیات پنهان شده است. 


من از این اصل، این اصل را استخراج کرده‌ام برای استفاده خودم:

تو مراقب دقیقه‌ها باش، ساعت‌ها مراقب خودشان هستند. 


روزگاری شاگردان آیت‌الله العظمی بروجردی، مرجع تقلید شیعیان در چند دهه قبل‌تر، اعتراض کردند که شما دیر سر کلاس می‌رسی و وقت ما چند دقیقه‌ای تلف می‌شود. بالاخره مرجع تقلید بود و موقع مراجعه به کلاس درس، کلی مراجعات به او صورت می‌گرفت و ناچار بود پاسخگو باشد. جواب داد چرا تلف شود؟ خود من چند جزء قرآن را در همین وقت‌های انتظار و تلف شده حفظ کرد‌ه‌ام.

عنایت داشتید؟ 

شما مراقب دقیقه‌های خودتان باشید، ساعت‌ها مراقب خودشان هستند.


دو، سه روز پیش که داشتم به این اصل فکر می‌کردم، دیدم که دقیقه‌هایی که حواسم به آن‌ها نبوده چنین بوده است:

  • ده دقیقه طول می‌کشد از خانه به اولین ایستگاه اتوبوس برسم. 
  • یک ساعت سوار اتوبوسم تا به مقصد برسم.
  • پنج دقیقه از ایستگاه اتوبوس طول می‌کشد به محل کارم برسم.
  • دو دقیقه انتظار آسانسور و در آسانسور بودن. 
  • سه الی پنج دقیقه زمان برای بالا آمدن سیستم و چاق سلامتی با رفقا و دوستان. 
  • سه الی پنج بار مراجعه به سرویس بهداشتی که هر کدام دو، سه دقیقه زمان می‌برد.
  • مراجعه به سلف‌سرویس در موقع افطار یا روزهای غیر ماه مبارک که نیم ساعت الی چهل و پنج دقیقه زمان می‌برد. 
  • دوباره مسیر خانه تا محل کار را برعکس کنید تا برسم به خانه. 
  • موقع خواب هفت، هشت دقیقه طول می‌کشد تا چشمم گرم بشود و به خواب بروم. 
  • در طول هفته، یکی، دو باری هم به قم می‌روم و بر می‌گردم. یعنی هر رفت و برگشت، عملاً شش ساعت زمان از من می‌گیرد. 
  • و ...

باز هم بگویم یا کافی است؟ راستی من کی کار می‌کنم؟

از شوخی که بگذریم، یک دفترچه چند هزار تومنی توی جیب گذاشتن و لغت حفظ کردن، تمرین بیان کردن برای کارهای گویندگی، تمرین صداسازی برای آواز و ...، فایل‌های صوتی آموزشی یا انگیزشی گوش کردن، فرمول حفظ کردن و ... یا حتی یک کتاب سبک خواندن. 

من خودم که از این محاسبه به شگفت‌ آمدم؛ واقعاً ما با دقیقه‌های خودمان داریم چه کار می‌کنیم؟ 

***

مراقبت دقیقه‌ها باش؛ ساعت‌ها خودشان مراقب خودشان هستند. 


---------------------------------------------------------------------------------------


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۱۹
عیسی محمدی

جمله‌ای را از یکی از بدنسازان بزرگ شنیدم که خیلی دوستش می‌دارم. می‌گوید که در بدنسازی، چیزی به اسم تمرین‌زدگی نداریم. هر چه که هست، تغذیه نامناسبت و عدم استراحت درست است. 

به نظرم به غایت جمله خوبی است. این که یک ورزشکار احساس کند از تمرین‌های خودش زده شده است، علت دارد. یا انرژی و ویتامین لازم به بدنش نرسیده و سریع خسته می‌شود. یا این‌که ارزش یک استراحت درست و حسابی را به خوبی درک نمی‌کند و استراحت و فراغت را، نوعی وقت تلف کردن می‌داند. 

اگر اشتباه نکنم این جمله را هم آرنولد، اسطوره بدنسازی دنیا، گفته است. در یکی از کتاب‌هایش. او گفته که بدنسازی، چهل درصد تغذیه، چهل درصد استراحت و تنها بیست درصد تمرین است. در جایی دیگر هم اشاره می‌کند که یک بدنساز حرفه‌ای، باید صد در صد خودش را وقف تغذیه و تمرین و استراحت کند تا به موفقیت برسد. 

به نظرم این قاعده‌ها و فرمول‌ها را هم می‌توان در بهره‌وری‌های حرفه‌ای مورد استفاده قرار داد. این‌که تصور کنیم استراحت‌ها و چرت‌های بین کار، نه وقت تلف کردن، بلکه نوعی عقب‌عقب رفتن برای یک پرش بلندتر است. و این‌که کار یکسره و بدون استراحت، هم تبر شما را کندتر و زحمت شما را بیشتر خواهد کرد و هم در انتها، موجب فرسایش روانی و جسمی شما خواهد شد. 

من یکی که شخصاً از این یکنواخت کار کردن خیلی ضربه خورده‌ام. ژان بقوسیان، مدرس بازاریابی و بهره‌وری حرفه‌ای، معتقد است که ایرانی‌ها زیاد کار می‌کنند؛ اما مشکل‌شان همین است. این‌که مثل یک دونده استقامت کار می‌کنند و مدام در حال یک‌سره کار کردن هستند. این‌طور نیست که یک بازه کاری شدید داشته باشند و بعد هم استراحت کنند و سپس، یک بازه شدید کاری دیگر. او این سبک استراحت-کار شدید را روشی فوق‌العاده برای رسیدن به حداکثر توانمندی‌های انسانی می‌داند. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۱۲
عیسی محمدی

رای رسیدن به موفقیت و پیروزی، باید تلاش بسیاری کنید. اما مسأله مهم اینجاست که:

چطور بتوانیم از نظر ذهنی، خودمان را برای این تلاش آماده کنیم؟

چطور خودمان را برای این تلاش عظیم، ترغیب و برانگیخته کنیم تا وسط راه، کم نیاوریم؟

جایی می خواندم که همیشه، از نظر زحمت و سرمایه، سه برابر بیشتر از سرمایه و زحمت اولیه ای که فکر می کردید، باید خرج کنید و صرف کنید تا به موفقیت و هدف تان برسید. بله، سه برابر. پس موفقیت، سخت است و راه رسیدن به آن، سخت تر است و باید خودتان را برای حفظ انگیزه در این راه دراز، حاضر کنید.

اما چطور؟

متن کامل این مقاله را می توانید در کافه موفقیت، اینجا بخوانید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۵ ، ۲۰:۰۷
عیسی محمدی

برایان تریسی، معتقد است که در درون هر کدام از ماها، دریایی از خلاقیت و توانمندی و نبوغ پنهان است. اما برای دسترسی به این ذخیره پنهان، چه باید کرد؟ او در یکی از کتاب هایش، سه راه را برای دسترسی به این نبوغ خفته، مطرح می کند:

 

-          هدف هایی که به شدت خواستار رسیدن به آنها باشید

-          مشکلات حاد و مبرم

-          سئوال های متمرکز

 

در مورد هدف ها، که البته حرفی برای گفتن نیست و خودتان از اهمیت آنها باخبرید. اما در مورد مشکلات، بد نیست گفتار اویاما، بزرگترین رزمی کار چند سده اخیر را بخوانید که معتقد است: عبور از هر مشکل و مانع، قدرتی جدید به شما می بخشد. زین پس، به مشکلاتی که پیش روی شما قرار می گیرند، به عنوان تمرینی برای قدرتمند کردن خودتان نگاه کنید؛ با همین نگاه ساده، باعث می شوید که نبوغ شما، بیدار شود.

 

در مورد سئوالات متمرکز نیز، آنتونی رابینز معتقد است که سئوالات، یکی از بهترین راه های تغییر توجه به سمت و سویی است که می خواهید. دنبال کانون توجه مثبت و کارگشا هستید؟ پس سئوالات مثبت و کارگشا و راه حلی بپرسید؛ مثل این که چطور می توانم درآمدم را دو برابر کنم؟ چطور می توانم کارایی ام را سه برابر کنم؟ چطور می توانم با حفظ ساعت کاری فعلی، نتیجه کارم را پنج برابر کنم؟ و ...

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۰۲
عیسی محمدی

مداومت، مداومت و باز هم مداومت. ناپلئون هیل، در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید، فصلی را به ابرام و پایداری و مداومت اختصاص داده است. کتاب او حالا جزو کلاسیک ترین کتاب هایی است که در حوزه موفقیت مطرح است.

هیل، درباره مداومت بسیار بسیار توصیه می کند. البته این حقیقت را هم می داند که بیشتر مردم، اهل مداومت نیستند. او، سفارش می کند که برای عادت کردن به مداومت، باید چهار کار را انجام بدهید.

1.    هدف مشخص و یادداشت شده ای داشته باشید؛ هدفی که اشتیاقی سوزان را در شما بیدار کرده باشد؛ اشتیاقی که هیچ چیز نمی تواند خاموشش کند.

2.    این، کفایت نمی کند؛ بلکه باید برنامه ای مشخص داشته باشید. برنامه ای مستمر، پیوسته، آهسته و آرام با ریتم یکسان و بدون مانع و خلل. برنامه ای که می گوید هر روز و هر هفته باید چه کار کنید.

3.    باید ذهنی بسته و گاردگرفته در برابر همه منفی ها و پیشنهادهای منفی و ... داشته باشید. بخصوص زیاد مراقب اطرافیان خود و دوستان تان باشید؛ چون مدام ادای دلسوزها را در می آورند و به شما انرژی منفی می دهند.

4.    دور و بر خودتان را، از همکاران واجد شرایطی که با شما هم اشتیاق و هم هدف هستند، پر کنید تا انرژی دو چندان بگیرید.

حضرت علی علیه السلام نیز در اهمیت مداومت، می فرماید که نزد خدا هیچ عملی دوست داشتنی تر از عملی که مداوم باشد، نیست؛ و نیز این که عمل کوچکی که مداوم باشد، بهتر از عمل بزرگی است که منقطع و غیرمداوم باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۷
عیسی محمدی

تمرکز روی «توانایی های ویژه»، جزو بهترین کارهایی است که می تواند پیشرفت شما را، چند برابر کند. اما این توانایی های ویژه چی هستند؟

توانایی های ویژه، کارها و مهارت هایی هستند که،
-    شما به راحتی انجام شان می دهید، و آنقدر برای شما طبیعی است که فکر می کنید همه می توانند انجام شان بدهند و انجامش، کار سختی نیست. اما این طور نیست؛ چون شما طبیعی و راحت انجامش می دهید، دلیل بر این نیست که دیگران هم راحت و طبیعی انجامش می دهند.
-    یادگیری شما در این کارها و مهارت ها بسیار بالاست. مثل آب خوردن یاد می گیرید.
-    اصلاً ناخودآگاه، به سمت این کارها و مهارت ها کشش دارید؛ بدون این که کسی وادارتان کند، انجام شان می دهید، آن هم در سطحی بالا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۰۳
عیسی محمدی

یکی از بهترین و ساده ترین راه های افزایش بهره وری کاری شما در هر کجایی که کار می کنید، محاسبه نرخ ساعتی شماست.

مثلاً شما تصمیم گرفته اید که در ماه، سه میلیون تومان درآمد داشته باشید. در هفته چقدر کار می کنید؟ در ماه چقدر؟ اگر روزی ده ساعت مفید کار کنید، می شود در ماه، نزدیک 240 ساعت. سه میلیون، تقسیم بر 240 چقدر می شود؟ می شود 12500 تومان. یعنی شما در هر ساعتی، باید 12500 تومان به دست بیاورید.

حالا که دارید کار می کنید، حساب کنید که در ساعتی که گذشته، این مقدار در آورده اید؟ البته این تقسیم بندی، به مفهوم پول پرستی شما نیست؛ بلکه به معنای متمرکز بودن شما خواهد بود و بازدهی و کارایی شما.

در این صورت، می دانید که یک ساعت ول چرخی در اینترنت و وب، 12500 تومان به شما صدمه مالی می زند. یک ساعت گپ زدن با همکار، 12500 تومان به شما صدمه مالی می زند. هر کار و فعالیت دیگری که این مقدار درآمد را برایتان ایجاد نکند، اگر در ساعت های کاری شما اتفاق بیفتد، برای شما به ازای هر ساعت، 12500 تومان خسارت مالی در پیش خواهد داشت.

حالا من گفتم ده ساعت کار روزانه، شما می توانید هشت ساعت  کار روزانه را در نظر بگیرید و پنج یا شش روز کار در هفته را و درآمد مورد نظر را، تقسیم بر این مقدار کنید. در ضمن، در ساعت های خارج از ساعت های کاری هم، این اصل صادق نیست؛ چون در آنجا موضوع سلامت و خانواده و روح و روان شما مطرح است و ماجراهای دیگری مطرح می شود.

با محاسبه نرخ ساعتی خود، سعی کنید روزانه خودتان را به شدت متمرکز کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۹
عیسی محمدی

برایان تریسی در کتاب پیروزی خود، از اصل اقتصاد صحبت می کند. یعنی چه؟ یعنی، بین هزینه ای که می کنید با دستاوردی که به دست می آورید، باید یک نسبت و هماهنگی ای وجود داشته باشد. یعنی چه؟ همان کارایی خودمان می شود: باید کمترین هزینه، به بالاترین کیفیت ممکن برسیم. موفقیت، بسیار بسیار خوب است؛ اما سئوال اصلی اینجاست که دارید به چه بهایی، این موفقیت را به دست می آورید؟ اگر اینقدر انرژی و پول و زمان برای به دست آوردن موفقیت مورد نظر صرف کنید، نتیجه اش می شود این که دیگر جانی و توانی در شما باقی نمی ماند برای حفظ و توسعه این موفقیت. در نتیجه، با اولین مانع بعدی، از بین خواهید رفت.


پس، بدانید که هر موفقیتی، ارزش ندارد؛ موفقیتی ارزش دارد که برای به دست آوردن آن از اصل اقتصاد پیروی کنید؛ یعنی با کمترین هزینه ممکن، به بالاترین دستاورد ممکن برسید؛ غیر از این اگر باشد، موفقیت در سال های آینده، برای شما تبدیل به یک کاهنده انرژی و اعصاب و توان خواهد شد. سعی کنید با کمترین انرژی ممکن، موفقیت های خود را دشت کنید؛ هرچقدر انرژی صرف شده بالاتر برود، تعادل شما بیشتر به هم خواهد خورد و پایداری موفقیت های شما، کمتر خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۳۲
عیسی محمدی