موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۳۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

یکی از بهترین و ساده ترین راه های افزایش بهره وری کاری شما در هر کجایی که کار می کنید، محاسبه نرخ ساعتی شماست.

مثلاً شما تصمیم گرفته اید که در ماه، سه میلیون تومان درآمد داشته باشید. در هفته چقدر کار می کنید؟ در ماه چقدر؟ اگر روزی ده ساعت مفید کار کنید، می شود در ماه، نزدیک 240 ساعت. سه میلیون، تقسیم بر 240 چقدر می شود؟ می شود 12500 تومان. یعنی شما در هر ساعتی، باید 12500 تومان به دست بیاورید.

حالا که دارید کار می کنید، حساب کنید که در ساعتی که گذشته، این مقدار در آورده اید؟ البته این تقسیم بندی، به مفهوم پول پرستی شما نیست؛ بلکه به معنای متمرکز بودن شما خواهد بود و بازدهی و کارایی شما.

در این صورت، می دانید که یک ساعت ول چرخی در اینترنت و وب، 12500 تومان به شما صدمه مالی می زند. یک ساعت گپ زدن با همکار، 12500 تومان به شما صدمه مالی می زند. هر کار و فعالیت دیگری که این مقدار درآمد را برایتان ایجاد نکند، اگر در ساعت های کاری شما اتفاق بیفتد، برای شما به ازای هر ساعت، 12500 تومان خسارت مالی در پیش خواهد داشت.

حالا من گفتم ده ساعت کار روزانه، شما می توانید هشت ساعت  کار روزانه را در نظر بگیرید و پنج یا شش روز کار در هفته را و درآمد مورد نظر را، تقسیم بر این مقدار کنید. در ضمن، در ساعت های خارج از ساعت های کاری هم، این اصل صادق نیست؛ چون در آنجا موضوع سلامت و خانواده و روح و روان شما مطرح است و ماجراهای دیگری مطرح می شود.

با محاسبه نرخ ساعتی خود، سعی کنید روزانه خودتان را به شدت متمرکز کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۹
عیسی محمدی

این جمله ها را هم، از سایت راویان برایتان استخراج کرده ام. خودم وقت هایی که خسته می شوم، سراغ چنین گفته هایی می روم و کمی جان می گیرم. این گفته ها درباره بلاغت و سخنرانی است. امید که به کارتان بیاید.

-    اگر می‌خواهی جرقۀ چیزی را در وجود دیگران به وجود بیاوری،‌ باید آن موضوع درون خودت را سوزانده باشد/ آوگوستینوس، آورلیوس اسقف رمی
-    خدایا مرا از ذکر تمام جزئیات برحذر دار و کاری کن که فوراً به اصل موضوع بپردازم/ آویلا، ترزیا فون راهبه اسپانیایی
-    معمولاً زیباترین طرز بیان، ساده‌ترین نوع آن است/ اسمیت، آدام فیلسوف اسکاتلندی
-    بلاغت = منطق پیچیده شده در شعله‌های آتش/ بیچر، لیمن کشیش آمریکایی
-    اگر کسی نمی‌تواند ساده و واضح صحبت کند، باید ساکت شود و تا زمانی روی موضوع کار کند که بتواند آن را به خوبی بیان کند/ پوپر، کارل ریموند فیلسوف انگلیسی
-    اگر مسأله را حس نکنید، آن را درست بر زبان نخواهید آورد،/ اگر سخن شما / با پشتکار زیاد، / از روح خارج نشود/ قلب تمام شنوندگان را به دست نمی‌آورید/ گوته، یوهان وولفانگ فون شاعر آلمانی
-    هیچ چیز مانند هنر بلاغت، ضامن موفقیت نیست/ ناشناس
-    این مرد می‌تواند، با بلاغت خود یک سگ را متقاعد کند که استخوان خود را به او بدهد/ناشناس
-    به طور کلی کسی که با داشتن صراحت یکسان، سریع‌تر از رقیب خود صحبت کند، ‌امتیازی نسبت به او دارد. چرا که در یک زمان مشخص، افراد بیشتری را جلب خود می‌کند/ کلایست، هاینریش فون ادیب آلمانی
-    هیچ معجزه‌ای بزرگ‌تر از یک کلمۀ به درستی انتخاب شده وجود ندارد/ هول، لودویگ نویسنده سوئیسی
-    کسی که می‌خواهد خوب حرف بزند،‌ باید اول بتواند خوب فکر کند/ از ایتالیا
-    حرف بزن، اما موجز و واضح بگو/ دانته آلیگیری ادیب ایتالیایی
-    چیزی که در موردش حرف زده نشود،‌ اتفاق نیفتاده است. این فقط کلمه است که به چیزها واقعیت می‌بخشد/ وایلد، اسکار نویسند ایرلندی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۰۲
عیسی محمدی

شاید برای شما هم خیلی پیش می اید که دوست دارید بدون فکر قبلی و فی البداهه، کلمات روی زبان شما سر بخورند و خیلی صحبت کنید. برای این کار، و برای این که سلطان واژه ها باشید و بتوانید بدون فکر قبلی، خوب صحبت کنید، چند تمرین پیشنهاد می کنم:

-    تمرین اول
در یک محیط خلوت قرار بگیرید. تصمیم بگیرید که درباره یک موضوع صحبت کنید؛ فرقی نمی کند چه باشد؛ فقط این که نباید موضوع مورد تخصص شما باشد. سفارش می کنند که می توانید لغت نامه را باز کنید و یکی از لغات را انتخاب کنید، به طور تصادفی. سپس شروع کنید درباره اش، با طمأنینه و آرام صحبت کردن. سه، چهار دقیقه هم تمرین کنید، خوب است.

-    تمرین دوم:
طی گفتگوهای روزانه خودتان، سعی کنید تکیه کلام های آوایی و لغتی و واژگانی را حذف کنید. برای این کار، نیازمند تمرکز و توجه هستید. هر گفتگوی روزمره، می تواند یک تمرین برای شما باشد. جمله ها را کامل و آرام ادا کنید. از تکیه کلام های مرسوم روزمره که مد می شود هم بپرهیزید. کاملاً بدون تکیه کلام صحبت کنید (منظور از تکیه کلام های آوایی، آ و ای و اوم است که وسط گفتار و وقتی که می خواهید فکر کنید به کار می برید، منظور از تکیه کلام های واژگانی هم تمرکز و تکرار یک لغت است بیش از حد مورد نیاز، مثلاً کلمه خب بعد از هر جمله)

-    تمرین سوم:
مطالعه زیادی داشته باشید. سایت ها، روزنامه ها، کتاب ها و ... را بسیار بخوانید تا همیشه، هم واژگان و هم موضوع برای صحبت داشته باشید. وقت های بیکاری را، به مطالعه بگذرانید. این، یکی از بهترین تمرین های بیان است؛ خاصه برای گفتار فی البداهه. مطالعه ادبی را هم در دستور کار بگذارید.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۳۹
عیسی محمدی

یکی از اشتباهاتی که برخی، در شروع تمرینات سخنوری خود یا سخنرانی های ابتدایی شان مرتکب می شوند، حفظ کردن متن سخنرانی است. البته همه ما، معتقدیم که آمادگی قبل از سخنرانی، فوق العاده می تواند در موفقیت شما تأثیرگذار باشد. اما این آمادگی، یعنی چه؟ یعنی که متن نطق و سخنرانی و ارائه خودمان را، واژه به واژه حفظ کنیم؟ این، یک اشتباه بزرگ است.

ابتدا بگذارید تکلیف مان را با آماده کردن نطق و متن سخنرانی مشخص کنیم: آماده کردن، یعنی این که بدانیم قرار است درباره چه چیزی صحبت کنیم، در چند زیرشاخه که معمولاً بیشتر از سه تا نیست؛ و چه آمارها و مثال ها و موردهایی را باید ذکر کنیم؛ همین. آماده کردن نطق، به هیچ وجه به معنای حفظ لغت به لغت آن نیست. 

چرا نباید نطق را لغت به لغت حفظ کنیم؟ چون که، بین سخنرانی فشار روانی وارد شده بر شما، باعث می شود که از یادتان برود. دوم این که، باعث می شود نطق شما مرده از آب در آید و طراوت و تازگی نداشته باشد. سوم این که، شما از ارتباط مستقیم با مخاطبان خود عاجز می شوید.

راه چاره این است: از نظر محتوایی خودتان را آماده کنید و بدانید چه می خواهید بگویید، با کلام روزمره خودتان این محتوا را ارائه کنید و بگذارید که واژگان تازه و فکر نشده بر زبان شما جاری شوند، درست مثل تئاتر خیابانی، هر اتفاقی را یک نعمت و بخشی از سخنرانی خودتان بدانید تا نطق شما، زنده زنده زنده از آن در آید؛ مثلاً گریه یک کودک یا عطسه یک مخاطب را، پله ای کنید برای ارائه بخش بعدی سخنرانی تان و با آن شوخی کنید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۰۲
عیسی محمدی

برایان تریسی در کتاب پیروزی خود، از اصل اقتصاد صحبت می کند. یعنی چه؟ یعنی، بین هزینه ای که می کنید با دستاوردی که به دست می آورید، باید یک نسبت و هماهنگی ای وجود داشته باشد. یعنی چه؟ همان کارایی خودمان می شود: باید کمترین هزینه، به بالاترین کیفیت ممکن برسیم. موفقیت، بسیار بسیار خوب است؛ اما سئوال اصلی اینجاست که دارید به چه بهایی، این موفقیت را به دست می آورید؟ اگر اینقدر انرژی و پول و زمان برای به دست آوردن موفقیت مورد نظر صرف کنید، نتیجه اش می شود این که دیگر جانی و توانی در شما باقی نمی ماند برای حفظ و توسعه این موفقیت. در نتیجه، با اولین مانع بعدی، از بین خواهید رفت.


پس، بدانید که هر موفقیتی، ارزش ندارد؛ موفقیتی ارزش دارد که برای به دست آوردن آن از اصل اقتصاد پیروی کنید؛ یعنی با کمترین هزینه ممکن، به بالاترین دستاورد ممکن برسید؛ غیر از این اگر باشد، موفقیت در سال های آینده، برای شما تبدیل به یک کاهنده انرژی و اعصاب و توان خواهد شد. سعی کنید با کمترین انرژی ممکن، موفقیت های خود را دشت کنید؛ هرچقدر انرژی صرف شده بالاتر برود، تعادل شما بیشتر به هم خواهد خورد و پایداری موفقیت های شما، کمتر خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۳۲
عیسی محمدی

سخنرانی در پیش دارید؟
باید نسبت به اقناع مخاطبان خود اقدام کنید؟
باید درباره محصول یا پروژه یا ایده ای بدهید؟
ارائه دانشگاهی دارید؟
قرار است درباره موضوع مهمی، با صاحبکار، یکی از اقوام یا هر انسان دیگری مذاکره کنید؟ و ... .

در اینجا، یک تکنیک جالب را برایتان شرح می دهم. البته متعلق به من نیست؛ متعلق به آقای دیل کارنگی است. یک صفحه ورد باز کنید، یا یک صفحه کاغذ جلویتان بگذارید. فرض کنید که دارید، برای صمیمی ترین دوست خودتان، یک نامه می نویسید. در این نامه، اشاره کنید که دقیقاً قصد دارید کجا سخنرانی و ارائه داشته باشید. سپس، شروع کنید طبق یک نظم معقول و منطقی، شرح بدهید که می خواهید چه بگویید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۰۴
عیسی محمدی

مایکل جردن، اسطوره بسکتبال دنیا، یک جمله خیلی خیلی جالب دارد. او می گوید که ابتدا باید، فن درست را یاد گرفت، و سپس فراوان تمرین کرد؛ چون اگر فن درست را یاد نگیرید، هرچقدر که بیشتر تمرین کنید، در جهت نادرست، بیشتر تقویت می شوید. درست مثل این می ماند که مثلاً تا یک نقطه از مسیر را بروید، بعد به جای دست چپ، به دست راست بپیچید؛ طبیعی است که هرچقدر جلوتر بروید، دورتر می شوید از مقصود خودتان.

این گفته مایکل جردن، یک فرمول ساده موفقیتی را، پیش روی شما می گذارد که شامل دو مرحله است:
1.    فن درست را یاد بگیر؛ دانش درست انجام دادن کار مورد نظر را خوب فرا بگیرد؛ آموزش ببین.
2.    وقتی که از یاد گرفتن فن درست مطمئن شدی، حالا تمرین کن؛ تمرین کن و باز هم تمرین کن. چون با هر تمترین، جلو و جلوتر می روی.

امروزه بسیار مشاهده می شود که ما، با انسان هایی سختکوش و باپشتکار روبه رو هستیم؛ اما هیچ موفقیت و دستاوردی در این انسان ها قابل مشاهده نیست.
چرا؟
چون که فن درست و آموزش درستی وجود ندارد. پس این پشتکارها، محکوم به هرز رفتن اند. صرفاً با تلقین و انگیزه درست، اتفاقی نخواهد افتاد. موفقیت، شامل پنجاه درصد انگیزه درست و پنجاه درصد عمل درست است؛ بدون هر کدام، دیگری فایده ای ندارد. پس اگر به موفقیت بزرگی نمی رسید، به ابتدای مسیر برگردید و ببینید که آیا، فن درست را، درست یاد گرفته اید یا این که فقط ورجه وورجه کرده اید و دیگر هیچ!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۰۲
عیسی محمدی

علیرضا مجیدی در سایت یک پزشک، به نکته جالبی درباره چندکارگی اشاره کرده است. ما می دانیم که متخصصان بهره وری همچون برایان تریسی، تأکید بر تک کاری یا انجام یک کار در یک زمان و صرف تمام توجه روی آن کار دارند. اما علیرضا مجیدی در این نوشته، معتقد است که این امر، سلیقه ای است و سفارشی نیست. کسانی که کتاب های تریسی را خوانده اند، بد نیست این مقاله را هم بخوانند.

مقاله علیرضا مجیدی درباره چندکارگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۰۸
عیسی محمدی

این دکتر مهدی گلشنی را خیلی خیلی دوست می دارم؛ باسواد، میهن دوست و فهیم است. اصلاً هر مصاحبه ای از او می بینم، سریع می روم و می خوانم. برای خودم نکته های جالبی دارد. این گفتگو را هم، از همشهری خردنامه دیده ام؛ درباره کارکردهای تکنولوژی در سبک زندگی. یک سری نکته ها را فکر می کنم به درد دنیای موفقیتی خودمان می خورد، برداشت کرده ام. معتقدم که خوب کار کردن و خوب عمل کردن، نیازمند خوب فکر کردن است. معتقدم خیلی ها که انگیزه ندارند، در ذهن شان تصویر واحد و روشنی از پیشرفت و توسعه وجود ندارد و بلبشویی است در ذهن شان؛ به خاطر همین نمی توانند متمرکز کار کنند. بخوانید، خوب است. دکتر گلشنی، دکترای فیزیک از دانشگاه برکلی آمریکا دارد و استاد ممتاز دانشگاه شریف است. ضمن این که در حوزه علم، دین، فیزیک و فلسفه هم فعالیت های قابل توجهی داشته است.

    میزان وقتی که افراد صرف اینترنت، تلویزیون و غیره می‌کنند، بسیار بر سبک زندگی آن‌ها اثر گذاشته است. حال اگر وسایل این‌چنینی مثل تلویزیون، برنامه‌هایی داشت که از بُعد فرهنگی قوی و صحیح بود و برنامه‌های آموزشی خوبی پخش می‌کرد، اشکالی نداشت. اما از طریق تبلیغات، برنامه‌ها و سریال‌هایی که ارائه می‌شود، رفتارهایی در جامعه شیوع پیدا می‌کند که تا قبل از آن، فقط در محیط‌های خصوصی جامعه وجود داشته است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۰۱
عیسی محمدی

برایان تریسی، کتابی دارد درباره پیروزی از طریق توصیه ها و تکنیک های نظامی. اول این که اصل طلایی جنگ را در این کتاب، «سادگی، شجاعت، سرعت» می داند. یعنی اگر خواستید کاری بکنید و یکی از این سه تا نبود، لنگ خواهد زد.

او سپس، در یکی از فصل ها، به توصیف سادگی می پردازد. کتاب ها را مدت ها داشتم و دوباره خواندم. عنوان کاملش هم هست: «پیروزی: استفاده از اصول نظامی برای موفقیت در زندگی و کار.» به خواندنش می ارزد. برایان اشاره می کند تا می توانید، باید مراحل انجام کارها را ساده و ساده تر کنید. او پیچیدگی را، تمایلی فطری در انسان می داند که موفقیت را، عقب می راند.

راحت تر بگویم: غالباً بهترین راه، مستقیم ترین و راحت ترین راه است، با کمترین مراحل ممکن؛ چیزی که همه، آن را می فهمند و درک می کنند و نگاه یکسانی به آن دارند. اما وقتی که دستور و قانون و مراحل شما، جوری پیچیده شده که افراد مختلف، نگاه های مختلف به آن دارند، در این صورت اصل سادگی را زیر پا گذاشته اید.

و اما بشنوید خاطره ای از خود برایان:

یک بار در جلسه فروش و بازاریابی یکی از شرکت ها بودم. قرار بود محصولی را تولید کنند و در روز اول، یک میلیون تا از آن را بفروشند. چند ساعت با هم سر و کله می زدند و کلی طرح های پیچیده و ... . نظر مرا خواستند. چند ساعتی بود که داشتیم بحث می کردیم. بلند شدم. گفتم که آقایان، طبق قاعده تیغ اکام (این قاعده می گوید که وقتی ضرورتی ندارد، پیچیده اش نکنید)، ما باید ساده ترین راه را انتخاب کنیم؛ مستقیم ترین راه را. خب، به جای این همه طرح های عجیب و غریبی که داده اید، چرا یک راه ساده تر انتخاب نکنیم؟ به جای این که از کانال های مختلف، و از طریق راه ها و روش های مختلف و گاه پیچیده، بخواهیم یک میلیون تا از این محصول را به افراد مختلف بفروشیم، چرا یک نفر را پیدا نمی کنید که این یک میلیون تا را، به او بفروشید؟

سکوت سنگینی حاکم شد. بعضی ها مثل دیوانه ها نگاهم می کردند. همه هاج و واج مانده بودند. ناگهان یک نفر بلند شد و گفت، کسی را می شناسد که این محصول به دردش می خورد و شرکتش میلیون ها مشتری و کارمند هم دارد و می تواند این محصول ما را، به آنها بدهد. همین ایده ساده، اجرایی شد و در روز اول، یک میلیون محصول به شرکت مورد نظر، فروخته شد.

خوب بود، نه؟ شما هم در زندگی، تا می توانید ساده اش کنید، ساده اش کنید، ساده اش کنید. هدف را، راه حل را، راهکارها را و مراحل را، ساده کنید؛ جوری که ساده تر از آن نباشد. در سادگی، قدرتی وجود دارد که به شما، انرژی و هیجان زیادی می دهد؛ چون که همه چیز را جلوی چشم خودتان می بینید.

هر چیز اضافه ای را، حذف کنید، تفویض کنید، واگذار کنید، برون سپاری کنید و ... . اصل سادگی، می گوید که نمی خواهد بیشتر کار کنید؛ بلکه ساده تر کنید، تا راحت تر کار کنید و موفق تر بشوید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۰۴
عیسی محمدی

هیچ می دانید که فروشندگی، یکی از بهترین راه های تمرین سخنوری و فن بیان است؟ یکی از بهترین توصیه هایی که می شود به هر کسی کرد، برای تقویت قدرت سخنوری و حرف زدنش، فروشندگی است. چند ماهی برود و فروشندگی کند.

البته به تعبیری، همه ما فروشنده هستیم و با فروش چیزی، داریم زندگی می کنیم. پس وقتی می خواهیم خدمات و جنس خودمان را به کسی بفروشیم، می توانیم این کار را به نوعی، تبدیل به تمرین سخنوری و سخنرانی کنیم.

این توصیه را، دکتر احمد حلت، سخنران باتجربه کشورمان می گوید. در ضمن، فروشندگی باعث ریختن ترس و رودربایستی و حیای بی مورد ما می شود و راحت می توانیم با دیگران، ارتباط گرفته و صحبت کنیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۱۵
عیسی محمدی

وقتی که موفقیت و انسان های موفق را می خواهید تصور کنید، به چه ویژگی هایی بیشتر فکر می کنید؟ غالب مردم، یاد ساعت های کاری طولانی، پشتکار فراوان و ... می افتند. البته این ویژگی ها، درست و لازم اند؛ اما برای موفقیت، بیشتر ازین که پشتکار داشته باشید، نیاز به نظم و انضباط فراوان دارید. البته این، بدان معنا نیست که نیازی به پشتکار ندارید؛ حد لازمی از پشتکار هم مورد نیاز است. اما بیشتر، این نظم و انضباط است که باعث افرینش موفقیت و برکت یافتن زمان روزانه شما می شود. و انضباط، یعنی انجام کارهایی که «باید» انجام بدهید؛ چه حالش را داشته باشید، چه نداشته باشید. تنها با تمرکز بالا روی همین ویژگی و مزیت سازی از آن برای خودتان، هر کجا و هر رشته و سازمانی که باشید، می توانید مستقیم به سمت قله بروید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۰۲
عیسی محمدی