موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

این مطلب را در چند بخش مختلف، برای انتشار در بروشورهای خاص سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نگاشته بودم. امیدوارم که چاپ شده باشند. اینجا بازنشر می دهم؛ برای استفاده بیشتر خواننده ها. موفق باشید.

***


مبانی کارآفرینی

*

برگ برنده

کارآفرینی، با چیزی که بسیاری آن را شغل آفرینی تلقی می کنند، تفاوت هایی دارد. البته در کنار کارآفرینی، شغلهایی نیز به وجود خواهد آمد و این، نتیجه الزامی چنین اتفاقی است. اما اگر منظور ما اشتغالزایی و شغل آفرینی به مفهوم این باشد که شغلها و اشتغالهایی را که موجودند، بازتولید کنیم، در این صورت کارآفرینی اتفاق نخواهد افتاد؛ اشتغالزایی اتفاق خواهد افتاد.

 

کارآفرینی، ایجاد یک ایده جدید و یک امکان جدید در جهانی است که در آن، ایده ها و امکان های قبلی وجود دارند. کسی که یک کارگاه نجاری تاسیس می کند، بالفرض 50 نفر را درگیر شغل و موقعیتی شغلی می سازد که از قبل، وجود داشته است و این، البته در نوع خود اتفاقی قابل اعتناست. اما کسی که محصولی جدید تولید می کند که پیش از این، وجود نداشته، دست به کارآفرینی می زند.

 

کارآفرینی به مفهوم تولید محصولی جدید، از نیازهای اساسی کشور ماست؛ چرا که در مقایسه امکانات کشورهای پیشرفته و کشور ما، قطعا ما چند پله عقب تر خواهیم ایستاد. راه حل چیست؟ تکیه کردن به مغزهای جوان و ایده های بکر. این ایده های بکر، می توانند ما را جلوتر بیندازند و این ایده های بکر، در قالب کارآفرینی است که واقعیت پیدا می کنند.

*                                                                                                                                                                                                                             عقابها چه شکلی اند؟ (این بخش به دو قسمت 350 کلمه ای تقسیم می شود)

هر صنف و حرفه ای، برای خودش ویژگی ها و خصوصیتهایی دارد. اگر کارآفرینی را هم یک حرفه بدانیم، پس باید اقرار کنیم که این حرفه نیز، برای خودش خصوصیت ها و ویژگی هایی باید داشته باشد. ویژگی های این حرفه را، به نقل از خانه کارآفرینی مرور می کنیم.

-          خوداتکایی از اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد. با کمک این نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد. بنابراین اگر می خواهید کار آفرین باشید باید این توانایی را در خود تقویت کنید.

-          نیاز به انجام دادن و بدست آوردن از دیگر خصوصیات یک کارآفرین می باشد. اینگونه اشخاص بصورت دائم نیاز به آن دارند که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند. از ساده ترین نوع آن مثلا در فعالیت های خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا خدمت به آن لازم باشد.

-          استفاده از نهایت بهره وری از دیگر ویژگی های یک کارآفرین است. یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده را کند.

-          تحمل ریسک از دیگر ویژگی های اینگونه افراد می باشد. یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست را پذیرفته و تحمل کند. این ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد یا از دست دادن بسیاری چیزها که مردم عادی در زندگی آنها را داراند، باشد.

-          آنها شکارچی فرصت ها هستند. کارآفرین به سادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آن فرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند.

-          نیاز به پیشرفت دائمی از دیگر ویژگیهای این افراد می باشد. حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادی را راه اندازی کرد متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدی دست پیدا کند.

-          کارآفرین توانایی بالایی در کنترل خود دارد. تحقیقات نشان می دهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون را کنترل و مدیریت کنند بر خود تسلط دارند. اثر جانبی این خاصیت می تواند همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد.

-          آنها همواره به هدف نگاه می کنند و شب و روز فکرشان رسیدن به هدف می باشد. دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از مردم دشوار است و اغلب به کاری که در حال انجام دادن آن هستند، فکر می کنند نه هدف.

-          کارآفرین توانایی تشخیص اولویت ها را دارد. خوب می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن با دیگران مبارزه کند.

-          خوش بینی از ویژگیهای مهم و بارز یک کارآفرین است. برای همین بسیاری از کارآفرینان جوان هستند، چرا که آنها معمولا به هر کاری خوشبین می باشند. کارآفرین در برخورد با مشکل بدون آنکه ذهن خود را مخدوش کند مبارزه می کند تا آن را از میان بردارد. حتی اگر مشکل بزرگ باشد به خود میگود "الان که نمی شود آنرا حل کرد به کار دیگری می پردازم و بعد سراغ آن می آیم".

-          شجاعت از دیگر ویژگی های یک کارآفرین می باشد. دقت کنید که تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد. به این مثال توجه کنید: یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید. او همواره در حال ایجاد تغییر در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود. اگر شکست بخورد باید ریسک - یا همان هزینه – آن را بپردازد. فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و می پردازد. چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام "شجاعت". او باید دل انجام این تغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته باشد.

-          کارآفرین معمولا قدرت تحمل بالایی دارد. این قدرت تحمل از مسائل کاری شروع شده و یقینا به مسائلی که در اجتماع یا خانواده او بدون شک رخ خواهد داد کشیده خواهد شد. قدرت تحمل، جاذبه ایجاد می کند در حالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند. مثال ساده آنکه فردی که قدرت تحمل بالایی ندارد معمولا در یک شرکت دولتی - که قدرت تحمل و زنده بودن بالا دارد - مشغول به کار عادی و بدون جنبش می شود.

-          کارآفرین انگیزه داخلی بالایی برای انجام کار دارد. دقت کنید که اگر فردی دارای انگیزه بسیار قوی برای انجام کاری باشد و آن انگیزه در درون آن نباشد در هر لحظه ممکن است که فرد آن کار را رها کند. اما نیروی انگیزشی در کارآفرین در درون خود او وجود دارد و تا زنده هست به کار و فعالیت ادامه می دهد. تفاوت گرمای زمین و خورشید را مقایسه کنید، اگر خورشید برود زمین سرد خواهد شد اما اگر زمین برود خورشید همچنان گرم خواهد ماند.

*

یک ماجرا

هرجایی که می رفت، نمی توانست با صاحبکاران و همکارانش سازگاری داشته باشد. مدام با آنها دعوایش می افتاد. او، صبح زود سر کار می آمد و شبها، دیر به خانه می رفت. وقتهایی هم که توی محل کارش بود، بدون اینکه با کسی حرف بزند، سرسختانه کار می کرد. به خاطر همین صفتهایی که داشت، نمی توانست با بیشتر همکارانش رابطه برقرار کند. مدام به آنها تذکر می داد که کارشان را انجام بدهند. حتی به مدیرانش هم، مدام تذکر می داد که کار درست، کدام است و چه کارهایی از دستش بر می آید و چه کارهایی می تواند برایشان بکند. به خاطر همین بلندپروازی ها و اخلاق کاری اش بود که دیگران، دل خوشی از او نداشتند؛ چون بیشترشان، می خواستند کمتر کار کنند و بیشتر گپ بزنند و تا ساعت اداری تمام نشده، بار و بندیلشان را جمع بکنند و راهی خانه بشوند. این رفتارها، حرص او را بیشتر از هر چیزی در می آورد.

او را از محل کار جدیدش هم انداختند بیرون. به نظر خودش، کاری نکرده بود. فقط به مدیرش، تذکر داده بود که صبح ها، دیر سر کار نیاید، چون کارمندها به او نگاه می کنند و او را الگوی خودشان می دانند و اگر او صبحها دیر سر کار بیاید، دیگر از بقیه هیچ انتظاری نمی رود. مدیر هم که این حرفهای بهش برخورده بود، بدون هیچ درنگی، حکم اخراجش را امضا کرد.

-          ببین، الکی وقتت رو هدر نده. تو، آدمی نیستی که کارمند بقیه شی. متاسفانه فرهنگ کار توی کشور ما، کمی مشکل داره و آدم پرکاری مثل تو، واسه این فرهنگ کاری که الان هست، یه غریبه اس.

-          پس میگی چی کار کنم؟ بشینم و تماشا کنم؟

-          نه عزیزم. برو واسه خودت کسب و کاری راه بنداز. تو جزو اون دسته آدم هایی هستی که خودت باید آقای خودت بشه؛ وگرنه نمی تونی کار کنی.

-          دل خوشی داری ها. پولم کجا بود، جا ندارم، اصلا چی کار کنم؟

-          اینقدر نق زن قلمبه منفی نگری، یه جایی رو معرفی می کنم، برو سر کلاسهاش. اگه دیدی به دردت نمی خوره، بیا و بزن تو صورت من، خوبه؟

حالا چهار سال از آن روز گذشته است. او، شرکتی بزرگ برای خودش راه انداخته است؛ با 540 کارمند و کارشناس و کارگر. توی حوزه خودش هم حسابی اسم در کرده است. حالا توی شرکت او، همه به شدت مشغول کارند؛ چون می بینند که صاحب شرکت، بیشتر از همه کار می کند و دل می سوزاند. خدا اموات دوستش را بیامرزد...

*

دیدگاه کارآفرینی

می گویند که هر روز، هزاران سیب به زمین می افتد، اما  تنها چیزی که وجود ندارد، دیدگاه نیوتنی است. به همین نسبت، می توان ادعا کرد که هر روز، هزاران فرصت پولسازی در دنیا وجود دارد، اما تنها که چیزی که در این میان وجود ندارد، دیدگاه پولسازی است.

 

کارآفرینی، نوعی ارزش آفرینی است، نوعی پولسازی. برای پولسازی و ارزش آفرینی نیز، باید مغزمان را به یک مبدل فرصت تبدیل کنیم. تا حالا بسیاری از ما به شهرهای مختلف سفر کرده ایم، اما تا حالا چند نفرمان به اینکه چه محصولی از آن شهر، به شهر خودمان بیاوریم و با بسته بندی جدید، بفروشیم، فکر کرده ایم؟ ایجاد و نهادینه کردن ذهنی فرصت ساز و فرصت جو، بسترسازی لازم را برای کارآفرین شدن ما فراهم می سازد. 

*

رئیس موسسه کار و تامین اجتماعی معتقد است که: در حال حاضر تفکر نوین بازاریابی، ‌فراگیری ملی، ‌احساس مسئولیت و نتیجه مداری،‌ فعالیت های اثر بخش و کارآمد را به دنبال خواهد داشت.

 

همچنین صادقی فر، مدیر پژوهش این موسسه عقیده دارد که: نوآوری و خلاقیت نیز از دیگر الزامات حضور کارآفرینان در کشور و به ویژه در عرصه های بین المللی است چرا که کارآفرینی در کشور ما شکل سنتی دارد و باید سعی کنیم به سمت کارآفرینی دانش بنیان و کسب و کارهای جدید حرکت کنیم.

 

رضوی، رئیس دانشکده کارآفرینی نیز می گوید: شاخص های بین المللی کارآفرینی که از سوی سازمان و جهانی کارآفرینی ارائه می شود می تواند جایگاه کشورها را در زمینه کارآفرینی مشخص کند.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی