چرا در زندگی سیاسی و اجتماعی غالبا عصبانی هستیم؟
دکتر محمود سریعالقلم یادداشتی نوشته که چرا در سیاست عمومی، غالبا با عصبانیت برخورد میکنیم. به نظرم خیلی از این پاسخها حتی برای زندگی عادی و غیرسیاسی و حتی موفقیتی ما هم کارساز است. مثل اینکه ما میل درونی زیادی و عطش درونی زیادی برای مطرح شدن داریم و حوصله استدلال نداریم و شبیه آن. به نظرم خیلی جالب آمد. طوری که برخی از این دلایل را توی بخش پیشنویسهای گوشی همراهم نوشتم تا یادم باشد و پیش چشمم. شما نیز چنین کنید.
سی دلیل برای اینکه
چرا سیاست ما عموما با عصبانیت همراه بوده است؟
1. چون متّحدِ قابلِ اتکایی در جهان نداشتهایم؛
2. چون بیوگرافی (بسیار) کم خواندهایم؛
3. چون خریدار دارد؛
4. چون نیازِعمیقی به مطرح شدن داریم؛
5. چون بیشتراز سکوت و آرامش، از هیجان لذت میبریم؛
6. چون رسانهها سوژه پیدا میکنند؛
7. چون تفاوتهای بین کشورها را کمّی نمیبینیم؛
8. چون تفاهم را عموماً عیب میدانیم؛
9. چون Compromise را به سازش ترجمه کردهایم؛
10. چون در ناخودآگاه خود، سکوت و شمرده گویی را ضعف میدانیم؛
11. چون خیلی حوصله نداریم استدلال بچینیم؛
12. چون به فردی که آرام و گزیده گو باشد میگوییم مشکل دارد؛
13. چون به جای دوست و شریک، سراغ مرید میگردیم؛
14. چون عمده رسانهها، بیشتر با مطالبِ هیجانی شهرت پیدا میکنند؛
15. چون منظومه رفتاری ما بیشتر واکنشی است؛
16. چون تعریفِ ما از حاکمیتِ سیاسی عمدتاً غیراقتصادی است؛
17. چون در ناخودآگاهِ ما، حماسه از Fact به مراتب جذابتر است؛
18. چون بیان استدلالی ضعفها را، شکست تلقی میکنیم؛
19. چون قرائت خود را از مسائل، تنها قرائت میدانیم؛
20. چون فردی که در صحبت کردن فریاد بِکشد را حق میدانیم؛
21. چون برای سی سالِ آینده برنامه نداریم؛
22. چون تعریفِ ما از حاکمیتِ ملی، به انزوا نزدیکتر است؛
23. چون وقتی فردی عصبانی میشود احساس میکنیم به او ظلم شده است؛
24. چون Share کردن را نیاموختهایم؛
25. چون به اثبات دائمی خود نیاز داریم؛
26. چون در سیاست به دنبال صداقت هستیم و پیدا نمی کنیم؛
27. چون مبنای قدرت را تولیدِ ناخالصِ ملی نمیدانیم؛
28. چون عموماً تاریخِ چهار قرنۀ سرمایه داری را نخوانده ایم؛
29. چون خود انتقادی در ناخودآگاه ما، مخزن مهمی ندارد؛
30. چون برای حّلِ مسائل از طریقِ مناظره، آشنایی دقیقی نداریم.