موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

ایشان دیوید گاگینز هستند. یکی از نویسندگان و مشاوران انگیزشی در دنیا؛ که البته رکورددار نشست و برخاست در گینس و ... هم بوده. به او لقب سرسخت‌ترین مرد دنیا را داده‌اند. زمانی هم مستأجر بود، هم بدهکار هم بیکار هم افسرده؛ ولی تصمیم گرفت همه چیز را عوض کند. حالا چطوری؟ با هم بخش‌هایی از رویکرد او را مرور می‌کنیم:

 

  1. هر روز کاری را که از آن متنفری بکن؛ حس قدرتی به تو می‌دهد؛ من هر روز بلند می‌شوم به قصد انجام کارهایی که متنفرم از آن؛
  2. به چپ و راستم نگاه کن؛ نه ماشینی نه آدمی. سه صبح. دارم ورزش می‌کنم. چرا واقعاً؟ از کجا این قدرت آمده؟ عاشق فردا صبحم؛ صبح شنبه. دیگران در تنفرند از آن. عاشقم وقتی که دیگران خوابند، شنا و دو و ... تمرین کنند؛ قوی‌ترم می‌کند. عاشقم وقتی دیگران ضعیف‌تر می‌شوند، قوی‌تر شوم؛ نه صرفاً جسم، بلکه قوی‌تر شدن ذهنم از همه چیز مهمتر است؛
  3. به شدت سخت می‌گیرم به خودم؛ ولی به موفقیت‌های کوچکم هم جایزه و تحسین می‌دهم؛ همه ما به جایزه و تحسین نیاز داریم خب؛ باید برای شادی درباره موفقیت‌های‌مان زمان بگذاریم؛
  4. دنبال درد باش؛ گویی شغل شماست؛
  5. شما در معرض خطر یک زندگی بسیار راحت و امن‌اید؛ پایان بدون پی بردن به پتانسیل واقعی‌تان؛
  6. درد، درب مخفی داخل ذهن است به اوج کارایی و سکوت زیبا؛ در آن سوی درد نورهاست...
  7. فرق من با بقیه این است که اجازه ندادم میل به راحتی بر من غلبه کند؛
  8. وقتی خسته‌ام متوقف نمی‌شوم؛ وقتی به پایان برسم متوقف می‌شوم؛
  9. آرنولد؛ همیشه قوی‌تر از آن‌چه تصور می‌کنیم هستیم؛
  10. گاونر ذهنی شما مدام می‌گوید ریسک نکن، از ترس شما تغذیه می‌کند؛ محدودیت‌هایتان را می‌شناسد؛
  11. 10 درصد بیشتر از حدی که در شرایط معمولی می‌توانید، تحت فشار قرار بگیرید؛
  12. بهترین کارها مکروه‌ترین آن‌هاست؛
  13. ذهن ما دنبال مسیری با کمترین مقاومت است. باید بی‌رحم باشیم. دروغ ممنوع. یک خودسازی بی‌رحمانه؛ با کارهای کوچک شروع کنیم؛
  14. باید کاری را بکنید که موجب ناراحتی‌تان می‌شود؛ حتی اگر خوابیدن، اتو کشیدن لباس یا بیدار شدن زودهنگام برای دودین باشد.
  15. از چیزهای کوچک شروع کنید و پیش بروید؛ این‌گونه ذهن خود را بی‌عاطفاه و ضدگلوله می‌کنید در برابر راحتی؛
  16. مستأجر و بدهکار و بیکار بود؛ ولی به خاطر خانواده‌اش تعهد کرد که انجام دهد. در سه ماه 45 کیلو کم کرد؛ با وجود شکستگی کتف و پا در آزمون پیروز شد؛ قسم خورده بودم تک باشم، رکورد گینس بیشترین بارفیکس در 24 ساعت را بشکنم.
  17. درد را جستجو کردم و شیفته عذاب کشیدن شدم؛
  18. شخصیت شما دنبال پناهگاه است؛ کاری که کمکی به شما نمی‌کند، به عظمت نمی‌رساند شما را؛
  19. هر روز کارهایی را که ازشان متنفر بودم می‌کردم؛ مثل حرکات کششی یا دویدن. تنها به این دلیل که متنفر بودم؛
  20. در آن سوی درد، نوری انتظارتان را می‌کشد؛


    کانال مطالعات برندینگ شخصی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۱ ، ۱۵:۰۰
عیسی محمدی


🔹در برندینگ شخصی شما نیاز نیست تقلید کنید از الگوهای خاصی؛
🔹باید خودتان باشید؛

🔹اما نکته مهم این‌جاست که در این خود بودن و تکیه بر توانایی‌های خود، نباید تناقضی بین رفتار و گفتار و حتی پندار شما وجود داشته باشد...


🔹به واقع ما قصد نداریم که الگوهایی ثابت به این منظور تولید کنیم و بگوییم که بله،‌ همه شما باید از چنین الگوهایی تبعیت کنید؛ این که می‌شود کاملا تصنعی و ریاکارانه...

🔹اما در این‌جا باید دقت داشته باشیم بین چیزی که کاملا متناسب با درونیات و توانایی‌‌های فردی ماست با تصویری که می‌خواهیم بسازیم
نباید تناقضی باشد...

🔹تناقض آفت برندینگ شخصی است و چون مارهای سمی از آن دور کنید...

 

کانال مطالعات برندینگ شخصی

@brandingstudies

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۱ ، ۱۹:۴۰
عیسی محمدی

17 نکته برای خبرنگاران

جهت رشد #برندینگ_شخصی خود در دنیای روزنامه‌نگاری

 

  1. 🔹به شدت مراقب کلام و واکنش‌های خود باشید. نه این‌که تند نقد نکنید، اما حرفه‌ای و ادب‌مدارانه و آرام نقد کنید؛
  2. 🔹به شدت مراقب حتی پوشش خود باشید؛ بیشتر طرف‌های شما سازمان‌ها و نخبگان و ... هستند و این خیلی اثرگذار است؛
  3. 🔹به شدت مراقب ادبیات نظری حوزه کاری‌تان باشید. تا حالا دیده‌اید که یک وکیل حرفه‌ای، درباره پرونده‌ها مثل مردم عادی کوچه و خیابان صحبت کند؟ شما البته رسانه‌کارید و باید ساده صحبت کنید، اما به همین نسبت، باید جدی فکر کرده و نظرورزی کنید؛
  4. 🔹به شدت مراقب این باشید که دارید توجیه می‌کنید یا توصیف و تفسیر و ... می‌کنید؛ مخاطب این‌ها را خیلی خوب متوجه می‌شود؛
  5. 🔹مسیر و جهت واحدی داشته باشید؛ در این صورت هر توییت و پست و کتابی که می‌خوانید و گزارشی که می‌گیرید و ...، مدام در حال ارزش‌افزایی به شما خواهد بود؛ داشتن جهت واحد، یکی از بدیهیات ساخت برندینگ قوی است...
  6. 🔹باید جامعه هدف مشخصی داشته باشید؛ قرار نیست برای همه، همه چیز باشید. جامعه و گروه هدف مشخصی داشته باشید و بر آن‌ها تمرکز کنید...
  7. 🔹دقت کنید که قرار نیست همه شما را دوست داشته باشند یا با شما موافق باشند. حتی بهترین‌ها هم در حرفه شما چنین نیستند؛ پس این را یکی از بدیهیات بدانید...
  8. 🔹پروتکل‌های مشخصی برای رفتار و گفتار خودتان داشته باشید؛ در این صورت به شدت قابل اعتماد و پیش‌بینی خواهید بود؛
  9. 🔹کاری کنید که شما را به تخصص و انصاف در کارتان بشناسند؛ وقت‌های آزاد خود در رسانه یا بیرون رسانه را به تقویت تخصص‌تان بگذرانید؛
  10. 🔹سعی کنید به مرحله چاپ مقاله‌های تخصصی و کتاب در حوزه کاری‌تان برسید؛
  11. 🔹برنامه واحدی برای مدیریت حساب‌های کاربری خود در شبکه‌های مجازی داشته باشید؛ این‌طور فکر نکنید که آن‌جا حوزه شخصی من است و هر طور بخواهم برخورد کنم. همین‌که می‌نویسید خبرنگار هستید، یعنی از حوزه شخصی خارج شده‌اید و هر رفتار شما، کاهنده یا فزاینده درجه برندینگ شخصی شماست؛
  12. 🔹به قول و قرارهای خود در رسانه و نزد مخاطب خیلی دقت کنید؛ این‌ها مغز برندینگ است. اگر قولی بدهید و گزارش‌ها و مطالبی را دیر تحویل بدهید، بین رسانه‌کارها ارزش خود را کم‌کم از دست می‌دهید. اگر هم از ابتدای امر قول و قراری با مخاطب گذاشته‌اید و کم‌کم زیر پا گذاشته‌اید به این هوا که حالا طوری نیست، حکم مرگ‌تان را امضا کرده‌اید. مخاطب تیزهوش‌تر از چیزی است که فکر می‌کنید. باید طوری به قول و قرارتان پایبند باشید که مخاطب چشم و گوش بسته، حرفتان را بپذیرید؛
  13. 🔹بهترین راه برای کسب حسن شهرت، اولین بودن است. در چه چیزهایی می‌توانید اولین و نخستین باشید؟ چه گزارش‌هایی را می‌توانید برای اولین و نخستین بار منتشر کنید؟ چه حوزه‌ای را برای اولین و نخستین بار می‌توانید به نام خودتان ایجاد کنید؟
  14. 🔹در ساخت یک برند پرجاذبه، باید این پنج‌تا یادتان باشد: «متمایز شوید، همکاری کنید، نوآوری کنید، اعتبار ببخشید، فرهنگ‌سازی کنید». کدام را می‌توانید اجرا کنید؟
  15. 🔹صرف داشتن یک برند شخصی کفایت نمی‌کند؛ تا می‌توانید آن را تکرار کرده و به فراوانی برسانید؛
  16. 🔹زبان خارجی یاد بگیرید، دوره‌های خاص ببینید؛ حضور بین‌المللی‌تان را حتی تقویت کنید؛ به مأموریت‌های خاص بروید...
  17. 🔹دقت کنید که به عنوان یک نیروی حرفه‌ای و حتی یک رسانه‌کار، دیگران بیشتر از این‌که به رزومه شما توجه کنند، به برند شخصی شما توجه می‌کنند. برند شخصی هم یک کار اداری نیست؛ همیشه باید به آن و تقویت آن فکر کنید. تعجب می‌کنید که با یک نیروی حرفه‌ای کاردرست که توان اجرایی بالایی هم دارد قراردادی را امضا نمی‌کنند ولی با یک نیروی نسبتاً ضعیف‌تر صرفاً به دلیل شهرت بیشتر همان قرارداد را امضا می‌کنند؟ تلخ است؛ اما واقعیت بازار رسانه همین است...

 

کانال مطالعات برندینگ شخصی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۱ ، ۱۱:۵۹
عیسی محمدی

33 نکته درباره

هنر دیده شدن

#برندینگ_شخصی

#پرسونال_برندینگ

از

#برایان_تریسی

 

  1. 🔹دقت کرده‌اید که بعضی از کارکنانی که کارآمدتر و توانمندتر از دیگر همکاران خود نیستند، ترفیع و دستمزد بیشتری می‌گیرند؟ این منصفانه نیست. چرا واقعا؟
  2. 🔹واقعیت این است که نه تنها در کاری که انجام می‌دهیم باید خوب باشیم، بلکه باید دیگران هم خوب بودن ما را در آن کار ادراک کنند؛ انسان‌ها موجوداتی ادراکی هستند.
  3. 🔹آن‌چه تعیین می‌کند آنان چگونه فکر و عمل می‌کنند، این نیست که آنان چه می‌بینند، بلکه این است که از آن‌چه می‌بینند چه برداشتی دارند؛
  4. 🔹همکار شما به عنوان فردی شناخته می‌شود که به هر دلیلی شایستگی ترفیع بیشتری را دارد، حتما این اتفاق برایش می‌افتد چرا که دیگران او را چنین شناخته‌اند؛ هرچند که شما معتقد باشید که اگر چنین فرصتی را به‌تان بدهند شما هم می‌توانید این کارها را بکنید؛
  5. 🔹کارهایی است که می‌توانید انجام بدهید تا بیشتر در معرض دید قرار بگیرید؛
  6. 🔹اگر بیشتر در معرض دید قرار  بگیرید، سرعت پیشرفت شما هم فوق‌العاده بیشتر خواهد شد؛
  7. 🔹نقطه شروع برای این‌که بیشتر دیده شوید، این است که توانمندی‌تان را رشد بدهید و ببینید برای مدیران و رئیسان شما چه چیزهایی در شرکت و سازمان مهم است و در آن حوزه توانمند شوید؛
  8. 🔹دیگران باید شما را فردی ببینند که در حوزه‌اش توان و مهارت بالایی دارد؛ شک نکنید آینده شما وابسته به همین است؛
  9. 🔹این کار شما را بیشتر از چیزی که تصور می‌کنید، در معرض توجه‌ها قرار می‌دهد؛ در معرض توجه کسانی که مهم‌اند و می‌توانند امضای پیشرفت شما را پای کارنامه‌تان بزنند؛
  10. 🔹این‌که دیگران عملکرد شما را عالی بدانند، یعنی دروازه‌های فرصت  به مسئولیت‌های بزرگتر، موقعیت‌های بهتر و آینده چشم‌نوازتر؛
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۱۹:۲۱
عیسی محمدی

به زودی

به زودی

به زودی

 

33 نکته درباره برندینگ شخصی

پرسونال برندینگ

از برایان تریسی

 

چطور در محل کارتان دیده شوید

و در حالی که دیگران سخت‌تر از شما کار می‌کنند

این شما باشید که موفق‌تر بشوید؟

 

در این‌جا 

و در کانال

مطالعات برندینگ شخصی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۱ ، ۲۰:۱۳
عیسی محمدی

#برایان_تریسی، مشاور بین‌الملْلی توسعه فردی و کسب و کار، روایت جالبی از دو ویژگی که باعث پیشرفت فوق‌العاده و سریع شما در سازمان‌ها و شرکت‌ها می‌شود دارد؛

این را هم با عطف به پژوهش و نظرسنجی صورت گرفته از 106 مدیرارشد اجرایی در شرکت‌های بزرگ احصا کرده یا استناد کرده است.

 

این دو ویژگی که از نظر این مدیران ارشد می‌تواند باعث دیده شدن و توسعه و پیشرفت نیروها بشود چیست؟

اول این‌که نیروها بتوانند سریع اولویت‌بندی کرده و اهم و مهم کنند و امور مهم و بسیار مهم را از میان انبوه کارهای روزانه یک شرکت و سازمان تشخیص بدهند. این در حالی است که بیشتر نیروها که حتی شاید به شدت هم کار می‌کنند،‌ نتوانند چنین تشخیصی بدهند؛ حالا یا هوش لازم را ندارند یا همت لازم یا در جریان نیستند...

 

دوم این‌که نیروها وقتی که اولویت‌های لازم را تشخیص دادند،‌ با سرعت سروقت آن‌ها رفته و سریع تمام کنند؛ طوری که مدیران‌شان حیرت کنند از این سرعت در تکمیل کار.

 

اصل این مطلب و دیگر مطالب مرتبط را در کانال مطالعات برندینگ شخصی مطالعه کنید

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۱۲:۵۹
عیسی محمدی

این اشتباهی است که خیلی‌ها مرتکب می‌شوند. خیلی‌ها کت و شلوار می‌پوشند ولی واقعاً برازنده‌شان نیست و نتیجه عکس می‌دهد.

هر کسی پوشش خاص خود را دارد و باید این پوشش با برندی که دنبال تأسیس یا شیوع و گسترش آن است، تضادی معناداری نداشته باشید. ضمن این‌که روی هم رفته مرتب بودن و ست بودن و ... مهم‌تر از کت و شلوار پوشیدن است. به نظرتان استیو جابز اگر کت و شلوار می‌پوشید، زشت‌تر نمی‌شد؟

 

کانال مطالعات برندینگ شخصی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۱ ، ۱۷:۳۱
عیسی محمدی

من زمانی به اویاما، رزمی‌کار بزرگ و مبدع کیوکوشین خیلی علاقه‌مند بودم. مدام نقل قول‌ها و بیوگرافی‌اش را دنبال می‌کردم. در کل از قدرت و اخلاق و روش او خیلی لذت می‌بردم.

تا این‌که یک روز، خیلی حیرت‌زده شده و جا خوردم:

واقعا من چرا اویاما را دوست دارم؟

و چرا اساسا دنبال این نیستم که بدانم اویاما، چطور اویاما شده است؟

وقتی سئوال دوم را با خودم مطرح کردم، در کل نگاهم به چهره‌های موفق تغییر کرد. مدام می‌خواستم ببینم چه چیزی باعث ایجاد موفقیتی چنین درخشان در چنین فردی شده که من هم انجام بدهم.

شاید این ایده برای شما هم جواب بدهد؛ دیگر دنبال موفق‌ها نباشید، دنبال علل موفقیت‌شان باشید. مطمئن باشید لذت بیشتری از تعقیب زندگی آن‌ها خواهید برد و خودتان هم به جای بهتری خواهید رسید.

 

کلیدواژه‌های مرتبط:

موفقیت

فرمول موفقیت

تعریف علمی موفقیت

تعریف موفقیت

موفقیت چیست

جمله‌های انگیزشی موفقیت کاری

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۰۰ ، ۱۶:۲۹
عیسی محمدی

همیشه نسبت به اخلاق و فرهنگ کار حساس بوده‌ام. امروزه متأسفانه همه کار را یک وزنه اضافه و تکلیف سخت و وظیفه طاقت‌فرسا می‌دانند؛ و چقدر زشت! در حالی که کار به ما درآمد،‌ استقلال مالی، بالندگی، خدمت به جامعه، سلامت روانی و ... می‌بخشد. اجازه بدهید درباره اخلاق کار، کمی از کیم وو چونگ بنیانگذار دوو بیشتر بدانیم. با این‌که او عاقبت‌به خیر نشد، اما این فلسفه‌اش را خیلی دوست می‌دارم:

 

- کار سرگرمی من است.

- من کار و مشغله فراوان دارم و از این بابت خیلی خوشحالم.

- اگر با تمام وجود در جهت کار و فعالیت‌تان تلاش کنید موفقیت شما تضمین‌شده است.

- فردی که با تمام وجود تلاش می‌کند هرگز شکست نخواهد خورد.

- همه مرا برده واقعی کار می‌دانند. کسانی چنین نظری دارند که ارزش واقعی کار را نمی‌دانند و نچشیده‌اند و به لذتی که از کامیابی و موفقیت به انسان دست می‌دهد چیزی نمی‌دانند و به آن نرسیده‌اند.

- جوانان امروز به جای این‌‌که کار و حرفه را یک هدف اصلی بشناسند، آن را تنها وسیله‌ای برای رسیدن به دیگر خواسته‌های خود می‌دانند.

- اگر کار و حرفه را به جای این‌که عامل موفقیت، کامیابی، رشد شخصیت و بهبود جامعه بدانید، فقط وسیله کسب مادیات بدانید،‌نسبت به کار و حرفه بی‌حرمتی بزرگی کرده‌اند.

- اگر به کار و حرفه‌تان مباهات کرده و از انجام آن رضایت خاطر داشته باشید، برای‌تان سرچشمه شادی و لذت بی‌پایان خواهد بود.

- در مورد تحصیل هم چنین است. باید به قدری غرق درس شوید به شما بگویند خوره. انگ بزنند. در این صورت موفق می‌شوید.

- اگر کار و تحصیل را بار اضافه بدانید، کارتان تمام است. اما اگر یک سرگرمی بدانید، خلاقیت شما بروز خواهید کرد.

-  اگر با تمام وجود غرق در کاری شده و از آن لذت ببرید، شکستی در کار نخواهد بود.

- کیفیت ثروت بیشتر از خود ثروت اهمیت دارد، لذت انجام کار مهمتر از منافع مادی آن است.

- پاره‌ای از کارآفرینان تنها دنبال منافع مالی و کسب ثروت‌اند. این هدف زندگی‌شان است. به خاطر همین همیشه عصبی و آشفته و نگران دارایی‌های خود هستند.

- یک معتاد به کارم و فقط برای لذت موفقیت کار کرده‌ام نه چندرغاز سود.

- برای بهترین شدن در هر کاری که کاملا خود را در آن غرق کنید. ایده‌ها، هوش، ذکاوت، آگاهی و درک به کسانی داده می‌شود که با تمام وجود خود را در حرفه یا کار سازنده غرق کنند.

- اگر بخواهید برای کسب ایده‌های جدید، مدت زمانی دست از تلاش برداشته و به استراحت بپردازید، بسیار راه بیهوده‌ای را اختیار کرده‌اید. نوشته‌ها از انتها و نوک قلم متولد می‌شوند و شما همواره باید نوشتن و نوشتن را تمرین کنید تا ایده‌ای را به دست بیاورید. به همین دلیل ذهن خلاق و افکار متعالی در رشته‌های دیگر نیز از غوطه‌وری و تعمق کامل حاصل می‌گردد. نابغه بودن 99 درصد به تلاش وابسته است. خود را غرق کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۰۰
عیسی محمدی

درباره برندینگ شخصی چه می‌دانید؟ 
من کاری ندارم که در این مورد چه می‌دانید یا چه نمی‌دانید. تنها می‌خواهم شما را با اهمیت این نکته آشنا کنم:
خیلی‌ها هستند که تخصص و دانش و سابقه و بودجه و امکانات و اهداف و قدرت اراده و انگیزش‌هایی شبیه شما و حتی بیشتر از شما دارند. پس اگر بخواهید در این زمین بازی کنید، باخت شما احتمال زیادی دارد. 
چه باید کرد؟
در رقابت‌هایی این‌چنینی که غالباً در محیط‌های کاری و سازمانی و شرکتی و ... جریان دارد، نه تخصص شما و نه اراده شما و نه بوجه و امکانات و قدرت اجرایی شما، هیچ‌کدام از این‌ها نیست که موجب برتری شما می‌شود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۲۱
عیسی محمدی

لطفا سرتان را پایین بیندازید. نگاهی به کفش‌های‌تان بیندازید. بندهای کفش‌تان را می‌بینید؟ (حالا تو را به خدا نیایید بگویید که کفش‌مان اساسا بند ندارد؛ در مثل مناقشه‌ای نیست). چقدر این بندهای کفش به شما نزدیک هستند؟

موفقیت و شکست کاری هم به همین اندازه به شما نزدیک هستند. جا خوردید؟

بیشتر ما فکر می‌کنید که موفقیت‌ها و شکست‌ها خیلی از ما فاصله دارند و به همین دلیل حال و حوصله کار کردن و سفت و سخت پای کارها و پروژه‌ها ایستادن و ... را نداریم. در حالی که اگر ذهن و نگرش ما چنین تغییرشکل بدهد که:

ببین پسر! موفقیت و شکست تو حتی نزدیک‌تر از این بندهای کفش تو به تو هستند،

در این صورت همه چیز را خیلی قطعی و فوری و مشخص در نظر می‌گیریم.

کریشنا مورتی جمله جالبی دارد؛ می‌گوید وقتی یک حیوان درنده به ما حمله می‌کند، نه با او مبارزه می‌کنیم، نه اقناعش می‌کنیم، نه برنامه‌ریزی می‌کنیم که باید چه کار کنیم و ...، بدون هیچ برنامه و طرح قبلی، فرار می‌کنیم و خودمان را به یک جای امن می‌رسانیم. اگر تصورتان در مورد کارهایی که به شما آسیب می‌زنند چنین باشد و آن‌ها و اثرات منفی‌شان را در نقش یک حیوان درنده ببینید و عواقبش را به شدت به شما نشان بدهند، به همین ترتیب از دست‌شان بدون هیچ فکر قبلی فرار می‌کنید.

حقیقت امر این‌که در مورد موفقیت چنین چیزی درست است؛

اگر تأثیر هر عمل و رفتار و فکر و پروژه و کارتان را در موفقیت یا شکست کاری‌تان، اینقدر به خودتان نزدیک ببینید که انگار نزدیک‌تر از بند کفش‌ها به شما هستند، دیگر وقت تلف نخواهید کرد و هر کاری و پروژه‌ای را به شدت جدی خواهید گرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۰۸
عیسی محمدی

بازاری‌های قدیمی ضرب‌المثلی دارند که می‌گوید کاسب باید پاشکسته باشد. حالا موضوعش چیست؟ قصه‌اش را جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» چنین نقل می‌کند:

«...زنی دسته هاون فلزی‌ای را به پیش سمساری برای فروش می‌برد و بعد از ختم معامله می‌گوید هاون آن را هم دارد که بعداً می‌آورد و پس از رفتن زن، سمسار متوجه می‌شود دسته هاون طلا می‌باشد، تا روزی که سمسار برای امری از دکان خارج بوده زن هاون آن را نیز آورده چون سمسار را نمی‌بیند به دکان پهلودستی یعنی همکار او می‌فروشد و وقتی سمسار آمده از جریان مطلع می‌شود با دسته هاون محکم به قلم پای خود کوبیده می‌گوید: اگر پایم شکسته از دکان بیرون نرفته بودم هاون طلا از دستم نرفته بود! و از آن زمان جمله «کاسب باید پا شکسته باشد» از دستور کاری اهل این فن می‌شود.»

قبلاً در این‌باره نوشته‌ام (این‌ را بخوانید) که این مثل چه نکته‌هایی دارد. مهم‌ترین نکته آن هم این است که باید به عنوان یک فعال کسب و کار و یک کاسب، همیشه حاضر باشید. عدم حضور شما، می‌تواند باعث از دست رفتن فرصت‌های زیادی بشود.

حالا قصد دارم این ضرب‌المثل را در فرهنگ سازمانی و کارمندی بررسی کنیم. متأسفانه بیشتر کارمندها و مزدبگیرها، مصداق همین ضرب‌المثل هستند و هیچ وقت حاضر نیستند و همیشه سرشان به کاری دیگر گرم است. به همین دلیل وقتی که فرصت‌ها از راه می‌رسند، درست مثل کاسب قصه ما پشت دخل‌شان نیستند و فرصت‌ها را از دست می‌دهند. به این ترتیب چندان عجیب نیست اگر بگویند که ما همیشه شکست می‌خوریم و ارتقا پیدا نمی‌کنیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۱۱
عیسی محمدی

نیروی ما بودند. با همسرش در رستوران ما کار می‌کردند. تا این‌که آمد و گفت می‌خواهیم برویم برای خودمان کار کنیم. گفتم باشد؛ و تسویه کامل کردیم. چند ماه بعد آمد و گفت ورشکست شده‌ایم. گفتم چرا؟ گفت نمی‌دانیم. گفتم می‌خواهی دلیلش را بدانی؟ گفتند بله. گفتم چون شما تا به حال دست بگیر داشته‌اید و دست بده نداشته‌اید؛ به همین دلیل با این روحیه کارمندی و کارگری نتوانستید آن‌جا را اداره کنید...

این را علی‌اکبر رهبری صاحب برند شاطرعباس می‌گوید...

روحیه کارمندی و کارگری داشتن، کم‌کم باعث نابودی روحیه استقلال کاری در شما می‌شود؛ اگر هم از شما گذشته، بچه‌تان را طوری بار بیاورید که «دست بده» داشته باشد تا بتواند کار مستقل هم برای خودش ایجاد کند و چنین روحیه‌ای داشته باشد؛ چرا که این روحیه مقدمه کارآفرینی و کار مستقل است...

 

 

کارآفرینی

روحیه کارآفرینی

توسعه فردی

موفقیت

موفقیت اقتصادی

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۰۰ ، ۱۰:۲۵
عیسی محمدی

یکی از نگرش‌های رایج در محیط‌های کاری، این است که من دارم برای دیگری یا یک رئیس دیگر یا یک مدیر دیگر یا یک شرکت دیگر کار می‌کنم، پس چرا باید خودم را اذیت کنم؟ این عقیده و نگاه هم می‌تواند جالب باشد و هم می‌تواند جالب نباشد. 

حقیقت امر این است که شما دارید برای برند خودتان، ولی نزد دیگری کار می‌کنید. بله،‌طبیعی است که بخشی از مواهب کار شما به دیگران هم برسد، اما کیست که چنین نباشد؟ ولی در حقیقت شما در حال ساخت برند شغلی و حرفه‌ای خودتان هستید. 

نکته بعدی هم آن‌جاست که چه دوست داشته باشید یا نداشته باشید، باید درک کنید این شرکت و کسب و کار و حوزه و تخصص شما نیست که به شما نیاز دارد، این شما هستید که برای کسب درآمد و گذران امور زندگی و همچنین ساخت رویاها و برند و آینده‌تان به این جور جاها نیاز دارید؛ دست‌‌کم تا وقتی که به برند تثبیت‌شده‌ای نرسیده باشید. پس دقت کنید که نگرش شما باید چنین باشد؛ نه این‌که تصور کنید دارند شما را به بردگی می‌کشند. 

متأسفانه در محیط‌های کاری فرهنگی از این دست بسیار رایج است؛ که من این‌جا فقط حق حضور و حق نفس می‌کشم و بابت هر کاری باید به من پول بدهند و چه و چه و چه. البته منظور ما این نیست که زیر بار هر حرفی بروید،‌ اما طوری هم نباشد که تصور کنید همه چیز، در جهت بردگی و سوء استفاده از شماست؛ دقت کنید که شما دارید برند و رویا و آینده‌تان را بسازید و محیط کار و حوزه و تخصص و کسب و کار و شغل‌تان، ابزار این سازندگی است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۰۰ ، ۱۳:۳۱
عیسی محمدی

تا حالا کتاب‌های زیادی درباره توسعه حرفه‌ای و شغلی خوانده‌اید نه؟ تا حالا کلیپ‌ها و مستندهای زیادی در این‌باره دیده‌اید نه؟ تا به حال در ورک‌شاپ‌ها و سمینارها و کارگاه‌های زیادی به این منظور شرکت کرده‌اید نه؟ گیج شده‌اید از این میزان حجم راهکار و نکته‌ای که در ذهن‌تان هست و نمی‌دانید چه کار کنید؟ گاهی وقت‌ها میان این همه راهکار همین‌طور مثل گوزنی که مقابل چراغ‌های خیره ماشینی خشکش بزند، خشک‌تان زده است؟

کاملا قابل درک است که چه می‌گویید. اما هدف شما در این حوزه چیست؟ پیشرفت شغلی و حرفه‌ای؟ پس شما چیزهایی به این منظور لازم دارید، درست است؟ راهکارش فقط و فقط همین است:

شما ابتدا نیاز به راهکارهایی دارید که تکلیف‌تان را شرون کنند،

سپس نیاز به اراده‌ای برای عملیاتی کردن آن‌ها دارید.

حالا ما به قسمت دومش کاری نداریم که بحث ایجاد عادت‌ها و قدرت اراده و قدرت چرایی و چیزهایی از این قبیل است.

اما اگر بین ده‌ها و صدها راهکار گیر کرده‌اید، تنها راهش این است که:

شما چشم‌تان را ببندید و به هر چیزی که می‌دانید، عمل کنید؛ بقیه چیزها خود به خود مشخص خواهند شد. شما می‌دانید که سحرخیزی لازم است برای توسعه شغلی؟ خب، سحرخیز باشید. شما می‌دانید که باید نرم‌افزار جدیدی یاد بگیرید؟ شما می‌دانید که باید روی بیان و نحوه رفتارتان در محیط شغلی کار کنید؟ شما می‌دانید که باید مطالعات تخصصی داشته باشید؟ شما می‌دانید باید سرعت‌تان را بالاتر ببرید؟ خب، شما که عملا همه چیز را می‌دانید؛ پس راهکارها مشخص است. نیاز به خوانش هیچ کتاب و متن پیچیده‌ای نیست؛ به ذهن‌تان مراجعه کنید و ببینید چه چیزهایی را می‌دانید که اگر عملیاتی‌شان کنید، صد در صد شما را به موفقیت شغلی و حرفه‌ای می‌رساند. آن‌ها را لیست کنید و این‌ها بشوند راهکارهای شما....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۰ ، ۱۹:۱۵
عیسی محمدی

لابد تا به حال زیاد شنیده‌اید که می‌گویند بزرگ فکر کن و هدف بزرگی را برای خودت انتخاب کن و بالای سر آینه بنویس و مدام به آن فکر کن. این ایده آشنا نیست؟ اگر به شما بگویم که این ایده سراسر اشتباه است، چه می‌گویید؟

یعنی هدفی داشته باشیم؟ چرا، قطعاً باید هدفی داشته باشید. اما بعدش، باید هدف را فراموش کنید و به گام‌های کوچکی که می‌توانید بردارید فکر کنید. اگر مدام این هدف بزرگ بالای سرتان و مقابل چشم‌تان باشد، بار روانی سنگینی روی دوش‌تان خواهد گذاشت. در واقع درست مثل گوزنی که یک دفعه لامپ یک ماشین بیفتد توی صورتش، حتی احتمالاً خشک‌تان خواهد زد؛ من کجا و این هدف بزرگ کجا؟

شما باید روی کارهای کوچکی که می‌توانید انجام بدهید تمرکز کنید؛ آن هم کارهایی که در هر روز و ساعت می‌توانید انجام بدهید. تمرکز باید روی مسیر باشد، نه هدف؛ در این صورت بار روانی کمی را تحمل خواهید کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۰۸
عیسی محمدی

دارن هاردی می‌گوید اگر به انجام کارهایی که دوست نداری بپردازی، غالبا به چیزهایی که دوست داری می‌رسی. این جمله، حکایت همان حدیث‌های معروف خودمان هم هست که بهترین کارها را، سخت‌ترین یا مکروه‌ترین کارها می‌دانند؛ همان‌هایی که برای آدمی و نفس آدمی، انجام دادن‌شان خیلی سخت است.

اما قصه چیست؟

ماجرا این‌جاست که شما باید وضع موجود را به هم بریزید تا به وضع مطلوب و وضع آرمانی برسید. اما این کار، با انرژی و توان و اراده فعلی شما دست‌یافتنی به نظر نمی‌رسد. پس چه باید کرد؟ باید نیرو و انرژی بیشتری نسبت به وضع موجودتان وارد کنید. این نیرو و انرژی بیش از حد، در نفس شما و حلقه آسایش و دایره امنیت شما مشکلاتی را ایجاد می‌کند. در این صورت مدام به خودتان خواهید گفت که نه، این کار را نباید بکنی. از آن‌جایی که ذهن و نفس شما هم همه چیز شما را بهتر از خودتان می‌شناسد، به راحتی می‌تواند در این زمینه فریب‌تان بدهد.

راه‌حل، همانی است که دارن می‌گوید؛

شیرجه بزنید در کارهایی که دوست ندارد و برای‌تان کراهت دارد.

دستاوردها غالبا در جایی، آن‌سوی‌تر از همین کارهایی نهفته است که برای‌تان سخت است.

هرچقدر بیشتر بتوانید خودتان را بیشتر به این دست از کارها ببندید، موفقیت و دستاورد بیشتری را تجربه خواهید کرد...

 

#موفقیت

#توسع فردی

#پیشرفت 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۰ ، ۱۵:۵۹
عیسی محمدی

می‌گویند که سرعت عمل کامپیوتر به این است که موقع کار فکر نمی‌کند. البته یک مثال ساده است؛ وگرنه می‌دانیم که اساساً کامپیوترها فکر نمی‌کنند. اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که اگر موقع کار فکر نکنید، چقدر بهره‌وری شما بالاتر خواهد رفت؟

من خودم که چنین هستم. موقع کار به قدری فکر می‌کنم که اساساً جریان کار کردن من دچار خلل می‌شود. اما چه فکرهایی؟ فکرهای غیرسازنده و غالباً سوزنده. این‌که چرا من موفق نیستم و این‌که این چه وضع‌اش است و این‌که چرا بیشتر پول ندارم و این‌که چرا اساساً این کار را دارم انجام می‌دهم و شبیه آن.

یادش به خیر، زمان نوجوانی پیش پدرم کار می‌کردم. کارش به ترتیبی بود که فرصت سر خاراندن نداشتم. یعنی در اصل اگر کمی تعلل می‌کردیم، قطعه‌هایی که داخل دستگاه پرحرارت گذاشته بودیم آسیب می‌دید. یا این‌که این قطعه‌ها به قدری داغ می‌شد که نمی‌توانستیم برداریم. آن موقع به قدری فشرده کار می‌کردم که یادم می‌آید همیشه تشنه چند دقیقه خواب بودم. گاهی هم که بعد از ناهار فرصتی پیش می‌آمد، روی همان زمین به خواب خوشی فرو می‌رفتم و چقدر لذت می‌بردم. هم حال روانی بهتری داشتم هم کارایی بیشتری.

متأسفانه فکر کردن، ترمزی پیش پای سرعت ما در کار ایجاد می‌کند که اجازه نمی‌دهد بهتر و بهتر کار کنیم. ای کاش روزی به درجه‌ای می‌رسیدیم که بدون فکر و خیال، موقع کار فقط کار می‌کردیم، موقع زندگی فقط زندگی می‌کردیم، موقع درس خواندن فقط درس می‌خواندیم و موقع تفریح، فقط تفریح می‌کردیم

در این صورت بهره‌وری انسانی ما به شدت بالاتر می‌رود و زندگی خوش‌تری می‌داشتیم....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۰ ، ۱۷:۱۰
عیسی محمدی

این دارن هاردی (همان نویسنده معروف کتاب اثر مرکب) در یکی از کتاب‌هایش فرمول جالبی را مطرح می‌کند؛

1-30-5-3-1

خب، حالا چی هست؟

اول که کلی اشاره می‌کند به این شما باید بخشی از زندگی‌تان را به کسب معلومات و تخصص و مطالعه و ... اختصاص بدهید؛ و حتی درصدی مشخص از درآمدتان را به این منظور اختصاص بدهید.

بعدش می‌گوید در هر حوزه‌ای، می‌توانید از این فرمول استفاده کنید. اما این فرمول یعنی چه؟

فرض کنید در حوزه رابطه خودتان با همسرتان، کمی دچار مشکل هستید. مثلاً به هم پرخاش می‌کنید و درک متقابلی از هم ندارید. حالا می‌خواهید این رابطه را اصلاح کنید. راه‌حل این است:

1=همان حوزه‌ای که باید در آن مشکلی را حل کنید؛ که در این‌جا بحث ارتباط با همسر است.

30= به مدت سی روز این برنامه را پیش ببرید. ددلاین شما سی روز است.

5= در این زمینه باید پنج تا کتاب را انتخاب کرده و شروع به خواندن کنید و نکته‌هایش را استخراج کرده و عملیاتی کنید.

3= در این زمینه باید سه تا پادکست یا فایل صوتی یا ... را گوش کنید و نکته‌ها را استخراج و عملی کنید.

1= در این زمینه، باید به یک سمینار یا جلسه آموزشی یا ورک‌شاپ و ... بروید و از اطلاعاتی که داده می‌شود استفاده کنید.

اگر این دوره جواب نداد، دوباره تکرارش کنید.

این فرمول در حوزه‌های مالی و اقتصادی و ورزشی و تحصیلی و ... هم خیلی اثربخش است و کلی باعث ارتقای کیفی زندگی شما می‌شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۰ ، ۱۵:۱۶
عیسی محمدی

برایان تریسی در مقدمه کتاب‌هایش معمولاً بیوگرافی کوتاهی از خودش را شرح می‌دهد. در بخشی از این بیوگرافی اشاره می‌کند که بله، او زمانی در شغل‌های خود شروع به موفقیت کرد که این سئوال را پرسید:

چرا بعضی‌ها در شرکت او موفق‌تر می‌شوند؟

همین سئوال باعث شد تا دنبال جواب برود و از موفق‌های شرکت خودش سئوال کند. همان چیزهایی را که گفته بودند اجرا کرد و دید که مثلاً فروش او دارد بالاتر می‌رود. بعد رفت و کتاب‌های مرتبط را خواند و اصولی را که گفته بودند اجرایی کرد؛ به راحتی فروش او بالاتر رفت. بعد به سمینارهای فروشندگان و محققان شاخص این حوزه رفت و چیزهایی را که گفته بودند اجرایی کرد. در کمال شگفتی، مهم‌ترین و بهترین فروشنده شرکت خودش شد.

او بعدها گفت که از سادگی این اصل در شگفتی مانده بود. هر حوزه‌ای می‌خواست برود همین را اجرایی می‌کرد. مثلاً وقتی که مدیرش کردند، از مدیران شاخص رفت و دلایل موفقیت‌شان را پرسید. بعد کتاب و سمینارهای مربوطه را تجربه کرد. به راحتی تبدیل به مدیری عالی شد.

این اصل، همان است که می‌گوید برای موفقیت:

باید قواعد بازی را یاد گرفته و بهتر از هر کسی آن را تکرار کرده و بازی کنید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۰ ، ۱۹:۱۱
عیسی محمدی

چند روز پیش با یکی از دوستان نادیده ولی اهل مطالعه و بسیار قابل احترامم، بحثی داشتیم درباره این‌که گسترش مفاهیمی مثل سختکوشی و موفقیت و ...، تنها تحمیق عموم جامعه است. پرسیدم چرا؟ گفت چون منافع آن فقط به ثروتمندان و طبقه حاکم جامعه می‌رسد. گفتم این مسأله حتی برای یک نویسنده هم رایج است؛ اگر بخواهد نویسنده خوبی بشود باید سختکوش باشد؛ پس همه بحث رساندن منفعت به دیگران نیست.

البته در این بحثی نیست که زمانی در آمریکا، مفاهیم روانشناسی موفقیت و توسعه فردی و ... راه افتاد چون برای رشد جامعه و ثروتمندان و طبقه حاکم منافعی داشت؛ چون کمی آن حس اعتراض مردم را کنترل می‌کرد. در این‌ها هیچ بحثی نیست و چه بسا درست باشند. حتی دانش روانشناسی اجتماعی، از جایی شروع به رشد کرد که یافته‌های آن در کارخانه‌ها به شدت به درد می‌خورد.

اما این‌که کسانی از مفهوم یا مفاهیمی سوء استفاده کنند، باعث نفی آن مفهوم نمی‌شود. مشکل از کسانی است که سوءاستفاده کرده‌اند؛ نه از خود این مفهوم. اتفاقاً چون این مفهوم مهم بوده، آمده‌اند سراغش.

چرا سرقت طلا اینقدر زیاد است؟ چون طلا مهم است. در حوزه مفاهیم مرتبط با موفقیت و پشتکار و سختکوشی هم چنین است. اساساً این مفاهیم از دیرباز و عصر کهن وجود داشته‌اند و بحث، سوء استفاده سیاسی از آن‌ها نیست.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۰ ، ۱۹:۱۱
عیسی محمدی