موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

توانایی های خودتان را، مانور بدهید!

شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ق.ظ


این مقاله نیز، چند وقت پیش ها، برای مجله موفقیت قلمی شده بود.

***

این روزها، دیگر مثل آن روزها نیست. آن روزها، یعنی روزگاران قدیم و این روزها، همین روزگارانی که در آن داریم زندگی می کنیم. جیم ران، سخنران و مربی بهره وری فردی برجسته غربی، می گوید که امروزه، تنها 20 یا 30 درصد اهمیت دارد که چه مهارتی داشته باشید و باقی درصدها، به این باز می گردد که این مهارت را، چگونه خرج کنیم و برای به سرانجام رساندن آن، چه برنامه ای داشته باشیم. مثال خودش هم مطالعه است: تنها همان 20 تا 30 درصد مهم است که توانایی مطالعه کردن و سواد این کار را داشته باشید، باقی درصدها به این باز می گردد که چه برنامه و چه سیر مطالعاتی ای برای این مهارت خودتان داشته باشید.

 

به نظر می رسد که در روزگاران قدیم و پیش از ما، تنها داشتن مهارت، کافی بود. یعنی کافی بود که شما جنگجوی خوبی می بودید، یا نیروی اداری خوبی می بودید، یا شاعر و نویسنده و سخنور خوبی می بودید تا به قله برسید. اما این روزها، نیازمند این هستیم که علاوه بر کسب مهارت، برای به اوج رساندن آن نیز برنامه ای اجرایی داشته باشیم و چگونگی طراحی و اجرای این برنامه، بسیار مهم است.


این روزها، هم باید خوب باشید و هم اینکه خوب بودن خود را، به رخ بکشانید. البته هنوز برخی ها، نتوانسته اند این موضوع را هضم کنند. برای آنها، تنها کافی است که مهارتی و استعدادی داشته باشند؛ و برای جا انداختن مارک شخصی شان و مدیریت بازار و مشتری و نظام پیشنهادهای کاری و چیزهایی از این قبیل، دیگر چاره ای نمی اندیشند.

 

در این روزها، شما برای موفقیت شغلی و حتی تحصیلی و علمی، باید مارک شخصی منحصر به فرد خودتان را ایجاد کرده و این مارک را، به جامعه هدف نیز معرفی کنید؛ جز این اگر باشد، زمان رسیدن به موفقیت و قله، چند برابر خواهد شد. چنین است که این روزها، متخصصان بسیاری را می بینیم که همه اش، می نالند و از زمین و زمان، گلایه دارند که چرا کسی ارزش آنها را درک نمی کند. در واقع آنها، باید از خود گلایه کنند که مقتضیات زمانه را درک نمی کنند؛ نه از میزان درک اعضای جامعه.

 

در واقع ماجرا، بر سر این نیست که متخصصی یا دارنده هنری، خودش را مثل یک کالا، تبلیغ کند. از این دیدگاه، موضوع چندان جالب از آب در نمی آید. این متخصص یا دارنده هنر یا هر کس دیگر، تنها فرزند زمانه خویش است و این موضوع را درک می کند و می داند و می فهمد که اگر مارک شخصی خودش را ایجاد کرده و آن را به دیگران معرفی سازد، به جای ده نفر، صد نفر او را شناخته و از دانش او استفاده خواهند کرد.

 

همین چند وقت پیش بود که گفته ای از گواردیولا، مربی شاخص تیم رویایی بارسلونا را مطالعه می کردم به این قرار: "تفکر بارسلونا مثل قبل است: حمله کنید، تا جایی که ممکن است گل بزنید و بهترین نمایش ممکن را ارائه کنید." خود این جمله، به اندازه کافی گویا بوده و نیاز به شرح و تفصیل این جناب نداشته و ندارد. تنها می خواهم به نکته نمایش، که در این چند جمله به آن اشاره شده، بپردازم. نظامی ها، معمولا برای اینکه آمادگی نیروهای خودشان را بالا نگه داشته و همچنین برای ارائه این آمادگی به دیگران، از مانور استفاده می کنند. آنها در یک مانور، دقیقا مثل یک نبرد واقعی، از همه امکانات خود استفاده می کنند تا دیگران، اعم از دوستان و دشمنان، پی به توانایی های آنها برده و بدانند که این نیروها، همیشه در حال تمرین بوده و این هم، نتیجه تمرین و نتیجه قدرت داشتن آنهاست. در واقع آنها، مانور را راهکاری برای حفظ آمادگی و همچنین نمایش قدرت خودشان در نظر می گیرند.

 

مانور اقتدار شخصی شما

به نظر می رسد که در حوزه کار و علم و حتی ارتباطات بین فردی و خانوادگی، بد نباشد از این قاعده نظامی ها استفاده کنیم؛ از مانور دادن. دیگران از کجا باید بدانند که شما چه توانایی هایی داشته و چه کارهایی می توانید انجام بدهید؟ یا باید دستاوردها و نتایجی را که پیش از این به دست آورده اید، ببینند. یا باید از زبان خود شما بشنوند. یا باید از زبان دیگرانی که شما را می شناسند، چنین چیزهایی را بشنوند. احتمالا یکی، دو تا راهکار دیگری هم وجود دارد که فعلا به مغزم نمی رسد و احتمالا شما از آن آگاه ترید.

 

وقتی شما مانور می دهید، در واقع نمایشی از توانایی ها و شخصیت خودتان را ارائه می کنید که دیگران قادر به دیدن آن هستند. با این مانور، شما توانایی ها را نشان داده، به دیگران به صورت کاملا مستقیم می گویید که "من، این هستم و این کارها را می توانم انجام بدهم". در واقع با این نمایش، شما پایلوت و نمونه ای از قدرت کاری و شخصی و علمی تان را به نمایش می گذارید.

 

چگونه می توانید مانور بدهید؟ از همین الان می توانید شروع کنید: محکم صحبت کنید انگار که در یک جلسه کاری مهم هستید، کارتان را بسیار خوب انجام دهید انگار که کارفرمایی که می خواهد با شما قراردادی ببندد، در حال تماشای شماست، کاری را به سرانجام رسانده و نتیجه اش را در اختیار دیگران بگذارید انگار که کارفرماهای بعدی شما هستند و ... . سخت است؟ پس روزی یکی، دو بار مانور توانایی هایتان را اجرایی کنید، تا کم کم عادت کنید.

 

این مانورها، می توانند بزرگترین معرفی کننده شما به دیگران باشند. باور کنید خیلی از ارتباطات کاری و پیشنهادهای شغلی و علمی و مدیریتی و ...، طبق ارزیابی واقعی طرف مقابل صورت نمی گیرد؛ که تحت تاثیر مارک شخصی و شهرت کاری و نمایش بیرونی فرد مورد نظر و همچنین مرئی بودن او صورت می گیرد. شما با مانور دادن، همه این ها را به خوبی مدیریت می کنید و اتفاقات خوبی برایتان خواهد افتاد. در واقع شما  ارتشی نیرومند از توانایی ها و فرصت های ناب هستید که کسی شناسایی تان نمی کند و مانور دادن، راهکاری مهم برای شناسایی این توانایی هاست. اگر مانور قدرت ندهید، دیگران که علم غیب ندارند، از کجا باید بفهمند شما چه کارهایی را می توانید انجام بدهید؟ پس مثل بارسایی ها، تا می توانید حمله کنید و تا می توانید مانور قدرت بدهید و بهترین نمایش ممکن را هم ارائه کنید...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی