موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

باب آشنائیتی هم با بر و بچه های سایت 12ceo.ir  باز شد. این هم اولین مقاله ای که برای دوستان نوشتم؛ درباره علت های موفقیت پدیده ای به نام عادل فردوسی پور. مقاله چاپ شده در این سایت را هم می توانید اینجا ببینید.


چرا مجری برنامه نود، این همه موفق شده است و ما، این همه موفق نیستیم؟

6راز بزرگ موفقیت به سبک عادل فردوسی پور

 

برنامه خندوانه هم تمام شد تا ان شاء الله بعد از محرم و صفر، سری جدیدش آغاز شود. یکی از بهترین برنامه های آخر خندوانه، حضور عادل فردوسی پور، موفق ترین چهره تلویزیون ایران در این برنامه بود. البته انتظار داشتیم که همه حرف ها، فوتبالی و تلویزیونی و ... باشد، اما یک اتفاق خیلی جالب افتاد: این برنامه، موفقیتی از آب در آمد. رامبد جوان، از فردوسی پور، درباره موفقیت بی بدیلش پرسید و این که چطور به اینجا رسیده. عادل فردوسی پور هم، هر چه را که می دانست، در طبق اخلاص گذاشت و تقدیم بیننده ها کرد. این برنامه، جزو انگیزشی ترین برنامه های صدا و سیما در حوزه موفقیت بود. با توجه به این برنامه و شناختی که از این مجری کارشناس معروف تلویزیون داریم، نگاهی به علل موفقیت او می اندازیم. شاید شما هم، با توجه و تمرکز روی این قاعده ها، عادل فردوسی پور بعدی در حرفه خودتان باشید. باور کنید چندان دور و دیر نیست؛ فقط باید هزینه اش را بپردازید.

***

-          غرق در کار و علاقه تان بشوید

این را، میثاقی، یکی دیگر از مجریان تلویزیونی می گوید که فردوسی پور، حتی وقتی که به دعوت یکی از کارگردانان سینمای ایران، برای تماشای فیلمش به سینما رفته بود، باز هم در حال چک کردن موبایلش و تماشای بازی فوتبال دو تا از تیم های لیگ برتری بود. خود فردوسی پور هم اشاره می کند که حتی خواب هایش هم فوتبالی است و اگر وارد اتاق کارش شوید، مشاهده می کنید که در آن واحد، از طریق دو نمایشگر و یک رادیو، در حال دنبال کردن رقابت های لیگ برتر است. فوتبال برای او، علاقه و حرفه و زندگی اش شده است، به خاطر همین کسی به پایش نمی رسد.

 

کیم وو چونگ، کارآفرین تقدیر شده کره ای، اشاره می کند که باید چنان درگیر کار و علاقه تان بشوید، که لقب های خاصی به شما بدهند. مثلاً اگر دارید برای کنکور می خوانید، چنان غرق در درس خواندن بشوید که به شما لقب خرخوان، دیوانه درس و ... بدهند. یا وقتی کارآفرینی می کنید، چنان کار کنید که به شما لقب تراکتور و بولدوزر و ... بدهند. این لقب دادن ها، نشان می دهد که حسابی درگیر کارتان شده اید.

 

اگر می خواهید موفق باشید، باید این جوری درگیر کارتان بشوید. وقتی که تیم چکسلواکی در برهه ای، توانست قهرمان اروپا شود، از یکی از بازیکنان دلیل موفقیتیش را پرسیدند. گفت که ما یا در حال فوتبال بازی کردن هستیم، اگر نتوانیم بازی کنیم، درباره اش حرف می زنیم، اگر نتوانیم درباره اش حرف بزنیم، به آن فکر می کنیم. این چنین تمرکز و جدیتی، میوه ای جز موفقیت نخواهد داشت.

 

-          علامه رشته خودتان بشوید

فردوسی پور، زبان انگلیسی را خوب می داند و از همان ابتدا، در حال مرور اخبار خارجی بود؛ کاری که هیچ کدام از گزارشگران ورزشی ایران، حتی به آن فکر نمی کردند. او روزانه، مطالعه دارد، سایت ها و روزنامه های خارجی و داخلی را مرور می کند و آنقدر خودش را غرق اطلاعات می کند، که همیشه به جنبه ها و کانال های تازه تری در رشته خودش می رسد. جهان امروز، جهان تخصص هاست؛ باید آنقدر درگیر اطلاعات شوید، که به بالاترین سطوح کار خودتان برسید؛ درست مثل عادل فردوسی پور. اطلاعات و تخصص، برگ برنده فضای رقابتی امروز است؛ یادتان باشد.

 

-          پشتکار فراوان (!) داشته باشید

خیلی تکراری است نه؟ چاره ای نیست، باید پشتکار داشته باشید، باید پشتکار داشته باشید و باز هم باید پشتکار داشته باشید. حتی فردوسی پور با این هم شهرت و موفقیت هم، به شدت کار می کند؛ روزهای کمی در خدمت خانواده است و از ابتدای صبح تا هرجا که در توانش باشد، کارهای برنامه اش را انجام می دهد. چیزی به اسم استراحت وجود ندارد. البته پاگردهایی وجود دارند برای رفع خستگی؛ ولی اسمش استراحت نیست. به قول ابوسعید ابوالخیر، زندان مرد، آسایش مرد است و اگر از این زندان برهد، آزاد خواهد شد. هر چقدر که موفق تر می شوید، باید بیشتر کار کنید؛ دست کم برای حفظ برندی که ایجادش کرده اید.

 

-          پرنسیب خودتان را مثل جان خودتان حفظ کنید

فردوسی پور، جایی برای اجرای روی سن نمی رود. اگر برود، پول خوبی گیرش می آید. همین چند وقت پیش بود که یکی از گزارشگران پیشکسوت، گفت که جایی از او خواسته بودند چند روزی برای اجرا بیاید و یک میلیارد تومان پول بگیرد، ولی نرفته بود. باقی مجریان، به راحتی این کار را می کنند و مابین دو و نیم تا شش میلیون، برای هر اجرای خود پول می گیرند. اما نکته اینجاست که هیچ کدام آنها، برند عادل فردوسی پور را ندارند. به کدام مجری، حاضرند یک میلیارد تومان بدهند تا سه شب اجرا در بیرون صدا و سیما داشته باشد؟ این اعتبار و محبوبیت، نتیجه خویشتنداری و حفظ پرنسیب حرفه ای خود است، «من از موقعیت خود، حتی استفاده هم نمی کنم، چه برسد به سوء استفاده»؛ این را عادل خان می گوید. پس از پرنسیب و شخصیت و برند و اعتبار خود، مثل جان تان مراقبت کنید.

 

-          از روش انگلیسی ها برای موفقیت استفاده کنید

نقل است، درست و غلطش پای نقل کننده آن، که روزی یکی از پادشاهان قجری، خدمت ملکه بریتانیای کبیر رسیده بود. از او درباره موفقیت این امپراطوری پرسید. ملکه هم، البته گفت که معمولاً این چیزها را هر جایی نمی گوید، منتها چون برای این پادشاه زیادی ارزش قائل است، رازشان را با او در میان می گذارد: آنها، از کمترین مقدار و میزان شروع می کنند. مثلاً اگر قرار است جایی را استثمار اقتصادی کنند، اول یک مغازه می زنند. اگر کارشان گرفت، دو تا مغازه می زنند. بعد مغازه می شود بازارچه، بعد بازار، بعد کمپانی های بزرگ و ... . به همین راحتی، موفق می شوند همه جا را استعمار کنند. ملکه انگلستان، اشاره می کند که این روش، هزینه ای ندارد؛ یعنی اگر کار مغازه نگرفت، آنها فقط یک مغازه از دست داده اند. شاید اینها همه اش داستان و افسانه باشد؛ اما مهم حکمت موجود در آن است.

 

عادل فردوسی پور، در ابتدا وارد مطبوعات شد و به عنوان مترجم، شروع به کار کرد. سپس وارد صدا و سیما شد. اولین روزها، همه به صدا و چهره او می خندیدند؛ این را مازیار ناظمی، مجری ورزشی باسابقه تلویزیون و رادیو می گوید. حتی چند باری هم در امتحان ورودی رد شد. تا این که قبولش کردند. از گزارش بازی های تنیس و ماشین سواری و ... شروع کرد تا به فوتبال، عشقتش، رسید. بعد شروع کرد به ساختن امپراطوری خودش؛ آرام آرام، پله پله. سرانجام، به جایی رسید که حتی بسیاری از سوپراستارها هم نرسیده اند. روش جالبی است، نه؟ چرا امتحانش نمی کنید؟

 

-          موفقیت، تمرکز بالا می خواهد

رسانه اصلی فردوسی پور، تلویزیون است؛ و نه حتی رادیو. حوزه تخصصی اش هم فوتبال است. تا حالا هم از این مسیر، به چپ و راست منحرف نشده است. این خصیصه را، خیلی از ماها نداریم، مدام به چپ و راست منحرف می شویم و در نتیجه، نمی توانیم چاه های عمیقی بکنیم و به آب های بیشتری برسیم.

 

نقل است که می گویند کشاورزی، زمین خود را می کند به امید رسیدن به آب. روز اول با سی متر کندن، به آب نرسید و خسته شد و رفت خانه. روز بعد نیز چنین شد. یکی، دو هفته این اتفاق افتاد و حسابی ناامید شد. تا این که روزی فرد خردمندی، پیش او آمد و از کار و بارش پرسید. کشاورز ناامیدانه، گفت که تا حالا ده ها چاه کنده، ولی به آب نرسیده است. مرد خردمند، گفت که این روش اشتباهی است، باید یک چاه را تا عمق زیاد کند، زیرا که در این منطقه، آب در عمق بالای چهل متر به دست می آید.

نتیجه: همیشه چاه های عمیق بکنید، چاه های غیرعمیق، به دردی نمی خورد. در حوزه کاری و مورد علاقه تان نیز، سعی کنید که چنین رویه ای داشته باشید.

 

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی