موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۱۲ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

رابرت گرین در کتاب قوانین به دست آوردن و حفظ قدرت، به نکته‌های جالبی اشاره می‌کند. البته کتاب او، می‌تواند کمی غیراخلاقی هم باشد، درست مثل آموزه‌های ماکیاول. اما اگر بتوانید از این آموزه‌ها درست استفاده کنید، می‌تواند برای شما در امر برندینگ شخصی هم حسابی کارگشا باشد. 

 

رابرت گرین در یکی از اصول این کتاب می‌گوید:
قانون پنجم:
خیلی چیزها به حیثیت و شهرت بستگی دارد لذا از آن حفاظت کنید
حیثیت و شهرت، فونداسیون و سنگ بنای قدرت است. با شهرت تنها، می توان بر دیگران تأثیر گذارد و با اینحال اگر از این جایگاه سقوط کردید، آنگاه صدمه‌پذیر خواهید شد و از هر طرف مورد هجوم قرار خواهید گرفت. حیثیت و شهرت خود را غیر قابل خدشه کنید. همیشه مواظب حملات بالقوه باشید و آنها را در نطفه خفه کنید. در همین حال یاد بگیرید که دشمنان‌تان را با تهاجم به شهرت شان نابود کنید. آنگاه کنار بکشید و بگذارید تا افکار عمومی آنها را حلق آویز کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۹ ، ۱۴:۵۷
عیسی محمدی

بگذارید چیزکی هم برای نسبت برندینگ شخصی یا پرسونال برندینگ با روزنامه‌نگاری بنویسم؛ چون به هر حال حوزه کاری‌مان است دیگر.
ما افراد زیادی را داریم که تحت عنوان خبرنگار و روزنامه‌نگار و تولیدکننده محتوا و نویسنده مطبوعاتی فعالیت می‌کنند. حالا این‌که تعداد‌شان چقدر است را کاری ندارم. تا پنج، شش سال پیش می‌گفتند بیست هزار کارمند رسانه داریم. حالا با توجه به این‌که بیشتر شرکت‌ها و فروشگاه‌های اینترنتی و ... نیازمند تولید محتوا هستند، شاید که تعداد این‌ها بیشتر هم شده باشد. 
احتمالا در این میانه، برای شما چنین موقعیتی خیلی پیش آمده است:
کسی مهارت و حرفه‌ای‌‌گری بیشتری نسبت به شما و دیگر همکاران شما در رسانه‌ شما و دیگر رسانه‌ها ندارد، اما به راحتی پیشنهادهای کاری خوبی را دریافت می‌کند، در حالی که شما که در انتظار این پیشنهادها هستید، باید به زحمت یک کار معمولی پیدا کرده یا حتی کار فعلی‌تان را با شدت بچسبید که یک وقت مشکلی برای‌تان پیش نیاد.
واقعا چرا؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۹ ، ۱۴:۱۲
عیسی محمدی

دنبال مطلب در حوزه برندینگ شخصی یا پرسونال برندینگ می‌گشتم، به نوشته محمدرضا شعبانعلی برخورد کردم. دیدم که خیلی جالب است و صرفا نقل قول نکرده و درباره چیزی که نوشته، فکر هم کرده است. مطلبش طولانی بود و برای دل خودم خواندم. گفتم چند تا نکته‌ای که به نظرم جالب رسیده را، برایتان بازنویسی کنم؛ باشد که رستگار شوید. 
البته ذکر این نکته را هم لازم می‌دانم که ضمن احترام به این نکته‌ها، نقدهایی هم به بخشی از آن‌ها دارم. ولی عجالتا به عنوان یکی از بهترین‌ متن‌های فارسی در حوزه برندینگ شخصی می‌توانم به آن اشاره کنم. 


1.    این روزها برندسازی شخصی خیلی رایج و مد شده است. 
2.    کمتر مشاوری را در حوزه مدیریت و روانشناسی می‌بینیم که در این زمینه صاحب‌نظر نباشد.
3.    ادبیات برندسازی شخصی چه در زبان فارسی و انگلیسی، چندان غنی نیست (یعنی در این باره کم گفته و نوشته‌اند و فکر کرده‌اند.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۹ ، ۱۳:۳۶
عیسی محمدی

در مورد برندینگ شخصی با پرسونال برندینگ، چیزی که به ذهنم می‌رسد و خیلی هم مهم است، این است:
پرسونال برندینگ قرار نیست که خلأهای شما را پر کند؛
بلکه قصد دارد توانمندی‌های شما را با صدای بلندتری اعلام کند.

دقت کنید که قرار نیست چیزی را که ندارید، در سایه پرسونال برندینگ مخفی نگه دارید. این خودش می‌شود یک فریب بزرگ و فریب‌کاری، ضد برندینگ شخصی است. در واقع کاری که شما می‌کنید، آن است که به شناسایی توانمندی‌های‌تان دست زده و سپس آن‌ها را مرتب و یک‌دست کرده و اقدام به شناسانده خودتان می‌کنید. 

دیل کارنگی در کتاب اصول سخنرانی خود، به نکته جالبی اشاره می‌کند. او می‌گوید که مردم شما را از چهار طریق خواهند شناخت. دو تا از این راه‌ها به حرف زدن شما مربوط می‌شود؛ یعنی حرف‌هایی که می‌زنید و نحوه حرف زدن. به تعبیر خودمان واژه‌هایی که استفاده می‌کنید و اسلوب سخن گفتن. 
حالا به قول کارنگی مواردی مثل لباس پوشیدن و نوع رفتار و ... هم هست که کاری به آن‌ها نداریم و چون می‌توانید آن‌ها را ریاکارانه انتخاب کنید، مورد بحث ما نیست.
اما شما نحوه حرف زدن و واژگان‌تان را نمی‌توانید ریاکارانه انتخاب کنید؛ چون خیلی مصنوعی از آب در می‌آید و در جایی که حواس‌تان نیست و دارید با شتاب و ناخودآگاه حرف می‌زنید، همه چیز را لو خواهید داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۹ ، ۱۵:۱۷
عیسی محمدی

خیلی از شماها مدرس هستید. یک چیزی را دارید درس می‌دهید. یکی کامپیوتر درس می‌دهد، یکی فیزیک، یکی روزنامه‌نگاری و نویسندگی، یکی تعمیرات موبایل، یکی جامعه‌شناسی و روانشناسی، یکی برنامه‌نویسی، یکی مکانیکی و ... 
در این‌جا مفهومی مطرح شده است به اسم مدرس مرجع. این را ژان بقوسیان خیلی پر و بال داده است. اما به نظر می‌رسد که همین بحث مدرس مرجع، نسبت بسیار مستقیمی با پرسونال برندینگ یا برندسازی شخصی دارد. اما چطور؟ با هم نکته‌هایی را در این باره مرور می‌کنیم. 

1.    برندینگ شخصی به چه دردی می‌خورد؟ به این درد می‌خورد که شما را از بین صدها و هزاران رقیبی که دارید، متمایز کرده و باعث انتخاب‌تان برای استخدام و پروژه و خرید و ... شود. 
2.    مدرس مرجع نیز از همان ایده پرسونال برندیگ استفاده می‌کند؛ همان نظریه گاو بنفش ست گادین. این‌که باید متمایز و شاخص باشی، وگرنه راه به جایی نخواهی برد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۹ ، ۱۵:۳۲
عیسی محمدی

یکی از بزرگترین راه‌های ساخت یک برند شخصی قدرتمند، این است که مردم شما را یک فرد عقلانی بدانند که بر همه کارها و گفته‌ها و برنامه‌های خودش تسلط داشته و عقلانی برخورد می‌کند. وقتی عقلانی برخورد می‌کند، قابل اعتماد است و وقتی قابل اعتماد باشد، می‌تواند پایه‌های ابتدایی و مستحکم برندینگ شخصی‌اش را بسازد. 
جیم ران می‌گوید دو چیز است که در آینده، مشخص می‌کند شما کجا هستید:
کتاب‌هایی که می‌خوانید؛
آدم‌هایی که می‌بینید؛
این آدم‌هایی که می‌بینید، به راحتی می‌توانند با یک توصیه‌نامه و سفارش، شما را پرتاب کنند تا صدها متر جلوتر. اما آن‌ها چرا باید به شما اعتماد کنند؟ چطور آن‌ها را ضایع نخواهید کرد؟ یکی از راه‌های بزرگش، پیش‌بینی پذیر بودن شما و یکی از راه‌های پیش‌بینی‌پذیر بودن شما، عقلانی بودن شماست؛ این‌که در هر کاری از عقل و دانش و علم و ... سود ببرید. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۹ ، ۱۳:۴۹
عیسی محمدی

چرا باید برند شخصی و مدیریت آن را جدی بگیریم؟

سئوال مهمی است و البته جواب‌ها به این سئوال هم خیلی مهمتر خواهد بود.

حقیقت امر این است که ما در دنیای متوسط‌هایی داریم زندگی می‌کنیم که می‌خواهند خوب باشند. به همین دلیل خوب‌ها زیاد شده‌اند.

درست مثل سال‌ها پیش که دیپلمه‌ها کم بودند. بعد همه رفتند تا دیپلم بگیرند، لیسانسه‌ها کم شدند. بعد همه رفتند لیسانس بگیرند، فوق لیسانسه‌ها کم شدند. سپس همه رفتند فوق لیسانس بگیرند، در نتیجه دکتراها مورد توجه قرار گرفتند. نتیجه نهایی؟ الان حتی دکتراها هم زیادند.

می‌بینید؟ کسب و کار همیشه شاهد حرکت متوسط‌ها به سوی خوب بودن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۹ ، ۱۳:۴۳
عیسی محمدی

دکتر محمود سریع‌القلم یادداشتی نوشته که چرا در سیاست عمومی، غالبا با عصبانیت برخورد می‌کنیم. به نظرم خیلی از این پاسخ‌ها حتی برای زندگی عادی و غیرسیاسی و حتی موفقیتی ما هم کارساز است. مثل این‌که ما میل درونی زیادی و عطش درونی زیادی برای مطرح شدن داریم و حوصله استدلال نداریم و شبیه آن. به نظرم خیلی جالب آمد. طوری که برخی از این دلایل را توی بخش پیش‌نویس‌های گوشی همراهم نوشتم تا یادم باشد و پیش چشمم. شما نیز چنین کنید. 

سی دلیل برای این‌که
چرا سیاست ما عموما با عصبانیت همراه بوده است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۱۱:۳۹
عیسی محمدی

کتاب‌گردی

ایده‌های کارساز

ایده عالی مستدام
این کتاب می‌تواند گزینه مناسبی برای اصحاب کسب و کار و همچنین کسانی باشد که دستی در آتش اقتصاد و بیزینس دارند؛ خاصه برای این روزها که همه از مشکلات مالی و اقتصادی گله‌مند هستند. کتاب درباره ایده‌پردازی و خلاقیت در این امر و مهمتر از همه خلاقیت در مطرح کردن و ارائه دادن این ایده‌هاست. کتابی که هر کسی می‌تواند از آن بهره‌مند شود، هر کسی که با سازمانی و مجموعه‌ای و شرکتی درگیر است. در واقع سئوال اصلی این‌جاست که چطور بعضی از ایده‌ها باقی مانده و بعضی دیگر برای همیشه از بین می‌رود. کتاب سعی می‌کند تا داستان‌ها و نمونه‌های موفقیت و شکست را بررسی کند تا ببیند که ارائه‌های مختلفی که ماندگار شده یا شکست خورده، از چه مسیری رفته‌اند که به چنین نتیجه‌ای رسیده‌اند. کتاب می‌خواهد به ما بگوید که چطور ایده‌هایمان را به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم که باعث چسبیدن‌شان در ذهن دیگران شود. اصولی چون سادگی، غیرمنتظره بودن، ملموس بودن، اعتبار داشتن، احساسی بودن و داستانی بودن از جمله مباحثی هستند که در این کتاب مطرح می‌شود. کتاب را چیپ هت و دن هت نگارش شده و می‌توانید در بازار نشر تهیه و مطالعه کنید.

 

 

***

عیسی محمدی

چاپ شده در روزنامه همشهری 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۰:۱۰
عیسی محمدی

ذهنیت‌های آقای پول

روش وارن بافت
وارن بافت را تا مدت‌ها ثروتمندترین مرد دنیا می‌دانستند. همین الان هم جزو چند تا اول است. اما چیزی که زندگی‌ این فرد را مهم می‌کند، نه ثروت او، بلکه نگاهش و شیوه زندگی خاصی است که دارد. مثلاً معروف است که زمانی، روزانه بین 800 تا 1000 صفحه کتاب می‌خواند و این‌که در کل زندگی ساده‌ای هم دارد. حتی در مستندی که از او ساخته شده، می‌بینیم که هر روز با ماشین خود به مک دونالد می‌رفت و ارزان‌ترین صبحانه را سفارش می‌داد و می‌رفت سر کارش. اما چنین آدمی چطور فکر می‌کند و چطور به دنیا نگاه می‌کند؟ می‌توانید به کتاب روش وارن بافت مراجعه کنید تا دیدگاه‌های چنینی فردی را کشف کنید. البته اگر دنبال روش‌های ثروتمند شدن هستید، شاید این کتاب کمتر به درد شما بخورد؛ برخلاف اسمی که دارد. اما اگر دنبال کشف نگاه و نگرش او هستید، قطعاً کتاب می‌تواند برای‌تان کارگشا باشد. کتاب را رابرت هنگستورم نگارش کرده و در این اثر خود، روی نگاه بافت به بازار و کسب و کارها و سرمایه‌گذاری و ... تمرکز کرده. در واقع وارن بافت را مهمترین و موفق‌ترین سرمایه‌گذار دنیا می‌دانند و طبیعی است که چنین کتابی، می‌تواند برای علاقه‌مندان به بورس و بازار سرمایه و ... به شدت کارگشا باشد.

 

***

عیسی محمدی

چاپ شده در روزنامه همشهری 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۰۹:۱۱
عیسی محمدی

تونی چطور به این‌جا رسید؟

 

سرگذشت آنتونی رابینز
درباره آنتونی رابینز بسیار شنیده‌اید. حتی برخی از کسانی که در حوزه روانشناسی مثبت‌گرا در داخل کشور کار می‌کنند را به اسم آنتونی رابینزهای ایرانی می‌شناسند. اما چنین آدم موفقی، چطور به این مرتبه رسیده است؟ شاید بد نباشد به جای آموزه‌هایش، یک بار نیز زندگینامه‌اش را بخوانید و درک کنید که چطور به این‌جا و این شهرت و موفقیت رسیده. در زندگی این فرد، نکته‌های بسیار جالبی را مشاهده خواهید کرد. او از همان نوجوانی درگیر موفقیت و سخنرانی و توسعه فردی بوده و شکست‌های سنگینی هم خورده است. اضافه وزن زیادی هم داشته و در یک آلونک زندگی می‌کرده. اما کم‌کم پیش رفته است و به موفقیت بالایی رسیده. نکته جالب این‌که خود نیز، مصداقی از همان حرف‌هایی است که می‌زند؛ موفقیت خالص. کتاب را مایکل بولداک نوشته و هومن مجردزاده کرمانی هم به فارسی برگردان کرده است. بولداک از شاگردان رابینز بوده و زندگی خودش نیز با آموزه‌های او تغییر کرده است. یکی از بهترین نکته‌هایی رابینز می‌گوید، تفکر خلاق است. از نگاه او تفکر یعنی فرآیند سئوال و جواب و تفکر مثبت یعنی سئوال و جواب‌های مثبت. پس همیشه باید سئوال‌های مثبت از خودتان بپرسید و به شدت هم مصر باشید که جوابش را بگیرید. 

 

****

عیسی محمدی

چاپ شده در روزنامه همشهری
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۴:۰۷
عیسی محمدی

کتاب‌گردی

جدی‌جدی خلاق شو

 

خلاقیت جدی
همه ما درباره خلاقیت و نوآوری شنیده‌ایم، اینقدر شنیده‌ایم و این‌قدر درباره‌اش اطلاعات ریز و درشت به ما داده‌اند که نمی‌دانیم اصلاً یعنی چه. اما بدون شک یک نام در حوزه خلاقیت و پرورش ذهن خلاق می‌درخشد، ادوارد دوبونو. او به قدری در این حوزه خوب کار کرده که بخشی از سیستم‌های آموزشی جهان، کتاب‌ها و روش‌هایش را برای آموزش ذهن خلاق در مدرسه‌ها اجباری کرده‌اند. دکترا دارد و تحصیل‌کرده است و روی مکانیزم فعالیت ذهن و تفکر به شدت کار کرده. حتی برخی مفاهیم را برای اولین بار وارد لغتنامه‌ها کرده است. اگر دوست دارید ذهن خلاقی داشته باشید، به کتاب خلاقیت جدی ادوارد دوبونو فکر کنید؛ کتابی که وقتی آن را می‌خوانید، تازه متوجه می‌شوید کتاب‌های دیگری که در این حوزه وجود داشته‌اند، سوء تفاهمی بیش نبوده‌اند. در واقع اگر بتوانید با رویکرد دوبونو به پیش بروید، به راحتی می‌توانید ضرورت خلاقیت و روش‌های مهم آن را یاد بگیرید. دوبونو معتقد است که شوخ‌طبعی، بزرگ‌ترین کارکرد ذهن است؛ چرا که به راحتی و در کسری از ثانیه، چند مفهوم بی‌ربط را به هم ربط داده و نتیجه جدید و بدیعی می‌سازید؛ خلاقیت به همین سادگی است. 
 

عیسی محمدی

چاپ شده در روزنامه همشهری 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۱۲:۴۶
عیسی محمدی