موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۵ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

دارن هاردی می‌گوید اگر به انجام کارهایی که دوست نداری بپردازی، غالبا به چیزهایی که دوست داری می‌رسی. این جمله، حکایت همان حدیث‌های معروف خودمان هم هست که بهترین کارها را، سخت‌ترین یا مکروه‌ترین کارها می‌دانند؛ همان‌هایی که برای آدمی و نفس آدمی، انجام دادن‌شان خیلی سخت است.

اما قصه چیست؟

ماجرا این‌جاست که شما باید وضع موجود را به هم بریزید تا به وضع مطلوب و وضع آرمانی برسید. اما این کار، با انرژی و توان و اراده فعلی شما دست‌یافتنی به نظر نمی‌رسد. پس چه باید کرد؟ باید نیرو و انرژی بیشتری نسبت به وضع موجودتان وارد کنید. این نیرو و انرژی بیش از حد، در نفس شما و حلقه آسایش و دایره امنیت شما مشکلاتی را ایجاد می‌کند. در این صورت مدام به خودتان خواهید گفت که نه، این کار را نباید بکنی. از آن‌جایی که ذهن و نفس شما هم همه چیز شما را بهتر از خودتان می‌شناسد، به راحتی می‌تواند در این زمینه فریب‌تان بدهد.

راه‌حل، همانی است که دارن می‌گوید؛

شیرجه بزنید در کارهایی که دوست ندارد و برای‌تان کراهت دارد.

دستاوردها غالبا در جایی، آن‌سوی‌تر از همین کارهایی نهفته است که برای‌تان سخت است.

هرچقدر بیشتر بتوانید خودتان را بیشتر به این دست از کارها ببندید، موفقیت و دستاورد بیشتری را تجربه خواهید کرد...

 

#موفقیت

#توسع فردی

#پیشرفت 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۰۰ ، ۱۵:۵۹
عیسی محمدی

می‌گویند که سرعت عمل کامپیوتر به این است که موقع کار فکر نمی‌کند. البته یک مثال ساده است؛ وگرنه می‌دانیم که اساساً کامپیوترها فکر نمی‌کنند. اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که اگر موقع کار فکر نکنید، چقدر بهره‌وری شما بالاتر خواهد رفت؟

من خودم که چنین هستم. موقع کار به قدری فکر می‌کنم که اساساً جریان کار کردن من دچار خلل می‌شود. اما چه فکرهایی؟ فکرهای غیرسازنده و غالباً سوزنده. این‌که چرا من موفق نیستم و این‌که این چه وضع‌اش است و این‌که چرا بیشتر پول ندارم و این‌که چرا اساساً این کار را دارم انجام می‌دهم و شبیه آن.

یادش به خیر، زمان نوجوانی پیش پدرم کار می‌کردم. کارش به ترتیبی بود که فرصت سر خاراندن نداشتم. یعنی در اصل اگر کمی تعلل می‌کردیم، قطعه‌هایی که داخل دستگاه پرحرارت گذاشته بودیم آسیب می‌دید. یا این‌که این قطعه‌ها به قدری داغ می‌شد که نمی‌توانستیم برداریم. آن موقع به قدری فشرده کار می‌کردم که یادم می‌آید همیشه تشنه چند دقیقه خواب بودم. گاهی هم که بعد از ناهار فرصتی پیش می‌آمد، روی همان زمین به خواب خوشی فرو می‌رفتم و چقدر لذت می‌بردم. هم حال روانی بهتری داشتم هم کارایی بیشتری.

متأسفانه فکر کردن، ترمزی پیش پای سرعت ما در کار ایجاد می‌کند که اجازه نمی‌دهد بهتر و بهتر کار کنیم. ای کاش روزی به درجه‌ای می‌رسیدیم که بدون فکر و خیال، موقع کار فقط کار می‌کردیم، موقع زندگی فقط زندگی می‌کردیم، موقع درس خواندن فقط درس می‌خواندیم و موقع تفریح، فقط تفریح می‌کردیم

در این صورت بهره‌وری انسانی ما به شدت بالاتر می‌رود و زندگی خوش‌تری می‌داشتیم....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۰۰ ، ۱۷:۱۰
عیسی محمدی

این دارن هاردی (همان نویسنده معروف کتاب اثر مرکب) در یکی از کتاب‌هایش فرمول جالبی را مطرح می‌کند؛

1-30-5-3-1

خب، حالا چی هست؟

اول که کلی اشاره می‌کند به این شما باید بخشی از زندگی‌تان را به کسب معلومات و تخصص و مطالعه و ... اختصاص بدهید؛ و حتی درصدی مشخص از درآمدتان را به این منظور اختصاص بدهید.

بعدش می‌گوید در هر حوزه‌ای، می‌توانید از این فرمول استفاده کنید. اما این فرمول یعنی چه؟

فرض کنید در حوزه رابطه خودتان با همسرتان، کمی دچار مشکل هستید. مثلاً به هم پرخاش می‌کنید و درک متقابلی از هم ندارید. حالا می‌خواهید این رابطه را اصلاح کنید. راه‌حل این است:

1=همان حوزه‌ای که باید در آن مشکلی را حل کنید؛ که در این‌جا بحث ارتباط با همسر است.

30= به مدت سی روز این برنامه را پیش ببرید. ددلاین شما سی روز است.

5= در این زمینه باید پنج تا کتاب را انتخاب کرده و شروع به خواندن کنید و نکته‌هایش را استخراج کرده و عملیاتی کنید.

3= در این زمینه باید سه تا پادکست یا فایل صوتی یا ... را گوش کنید و نکته‌ها را استخراج و عملی کنید.

1= در این زمینه، باید به یک سمینار یا جلسه آموزشی یا ورک‌شاپ و ... بروید و از اطلاعاتی که داده می‌شود استفاده کنید.

اگر این دوره جواب نداد، دوباره تکرارش کنید.

این فرمول در حوزه‌های مالی و اقتصادی و ورزشی و تحصیلی و ... هم خیلی اثربخش است و کلی باعث ارتقای کیفی زندگی شما می‌شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۰ ، ۱۵:۱۶
عیسی محمدی

برایان تریسی در مقدمه کتاب‌هایش معمولاً بیوگرافی کوتاهی از خودش را شرح می‌دهد. در بخشی از این بیوگرافی اشاره می‌کند که بله، او زمانی در شغل‌های خود شروع به موفقیت کرد که این سئوال را پرسید:

چرا بعضی‌ها در شرکت او موفق‌تر می‌شوند؟

همین سئوال باعث شد تا دنبال جواب برود و از موفق‌های شرکت خودش سئوال کند. همان چیزهایی را که گفته بودند اجرا کرد و دید که مثلاً فروش او دارد بالاتر می‌رود. بعد رفت و کتاب‌های مرتبط را خواند و اصولی را که گفته بودند اجرایی کرد؛ به راحتی فروش او بالاتر رفت. بعد به سمینارهای فروشندگان و محققان شاخص این حوزه رفت و چیزهایی را که گفته بودند اجرایی کرد. در کمال شگفتی، مهم‌ترین و بهترین فروشنده شرکت خودش شد.

او بعدها گفت که از سادگی این اصل در شگفتی مانده بود. هر حوزه‌ای می‌خواست برود همین را اجرایی می‌کرد. مثلاً وقتی که مدیرش کردند، از مدیران شاخص رفت و دلایل موفقیت‌شان را پرسید. بعد کتاب و سمینارهای مربوطه را تجربه کرد. به راحتی تبدیل به مدیری عالی شد.

این اصل، همان است که می‌گوید برای موفقیت:

باید قواعد بازی را یاد گرفته و بهتر از هر کسی آن را تکرار کرده و بازی کنید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۰ ، ۱۹:۱۱
عیسی محمدی

چند روز پیش با یکی از دوستان نادیده ولی اهل مطالعه و بسیار قابل احترامم، بحثی داشتیم درباره این‌که گسترش مفاهیمی مثل سختکوشی و موفقیت و ...، تنها تحمیق عموم جامعه است. پرسیدم چرا؟ گفت چون منافع آن فقط به ثروتمندان و طبقه حاکم جامعه می‌رسد. گفتم این مسأله حتی برای یک نویسنده هم رایج است؛ اگر بخواهد نویسنده خوبی بشود باید سختکوش باشد؛ پس همه بحث رساندن منفعت به دیگران نیست.

البته در این بحثی نیست که زمانی در آمریکا، مفاهیم روانشناسی موفقیت و توسعه فردی و ... راه افتاد چون برای رشد جامعه و ثروتمندان و طبقه حاکم منافعی داشت؛ چون کمی آن حس اعتراض مردم را کنترل می‌کرد. در این‌ها هیچ بحثی نیست و چه بسا درست باشند. حتی دانش روانشناسی اجتماعی، از جایی شروع به رشد کرد که یافته‌های آن در کارخانه‌ها به شدت به درد می‌خورد.

اما این‌که کسانی از مفهوم یا مفاهیمی سوء استفاده کنند، باعث نفی آن مفهوم نمی‌شود. مشکل از کسانی است که سوءاستفاده کرده‌اند؛ نه از خود این مفهوم. اتفاقاً چون این مفهوم مهم بوده، آمده‌اند سراغش.

چرا سرقت طلا اینقدر زیاد است؟ چون طلا مهم است. در حوزه مفاهیم مرتبط با موفقیت و پشتکار و سختکوشی هم چنین است. اساساً این مفاهیم از دیرباز و عصر کهن وجود داشته‌اند و بحث، سوء استفاده سیاسی از آن‌ها نیست.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۰ ، ۱۹:۱۱
عیسی محمدی