برندینگ شخصی قرار نیست ضعفهای شما را بپوشاند
در مورد برندینگ شخصی با پرسونال برندینگ، چیزی که به ذهنم میرسد و خیلی هم مهم است، این است:
پرسونال برندینگ قرار نیست که خلأهای شما را پر کند؛
بلکه قصد دارد توانمندیهای شما را با صدای بلندتری اعلام کند.
دقت کنید که قرار نیست چیزی را که ندارید، در سایه پرسونال برندینگ مخفی نگه دارید. این خودش میشود یک فریب بزرگ و فریبکاری، ضد برندینگ شخصی است. در واقع کاری که شما میکنید، آن است که به شناسایی توانمندیهایتان دست زده و سپس آنها را مرتب و یکدست کرده و اقدام به شناسانده خودتان میکنید.
دیل کارنگی در کتاب اصول سخنرانی خود، به نکته جالبی اشاره میکند. او میگوید که مردم شما را از چهار طریق خواهند شناخت. دو تا از این راهها به حرف زدن شما مربوط میشود؛ یعنی حرفهایی که میزنید و نحوه حرف زدن. به تعبیر خودمان واژههایی که استفاده میکنید و اسلوب سخن گفتن.
حالا به قول کارنگی مواردی مثل لباس پوشیدن و نوع رفتار و ... هم هست که کاری به آنها نداریم و چون میتوانید آنها را ریاکارانه انتخاب کنید، مورد بحث ما نیست.
اما شما نحوه حرف زدن و واژگانتان را نمیتوانید ریاکارانه انتخاب کنید؛ چون خیلی مصنوعی از آب در میآید و در جایی که حواستان نیست و دارید با شتاب و ناخودآگاه حرف میزنید، همه چیز را لو خواهید داد.
حقیقت این است که ریاکاری در پرسونال برندینگ جایی ندارد، هر چن نقشآفرینی در آن جایی دارد. اما اصل همه چیز، این است که شما بنیهای و «آنی» داشته باشید برای ارائه کردن. یعنی شما تخصص و مهارت و کیفیت و لیاقت لازم را دارید، ولی برای شناسانده شدن خودتان اقدام به برندینگ شخصی میکنید.
اما اگر قرار باشد ترتیبها را به هم بزنید، همه چیز خراب میشوید؛ مثل اینکه اول برندینگ شخصی ایجاد کنید و بعد دنبال مهارت و تخصص و ... بروید.
یادتان باشد که حرفهایها و کسانی که میخواهند شما را پیشرفت بدهند، به قدری خاک صحنه و میدان خوردهاند که با کوچکترین نشانهها، متوجه ضعفها و ریاکاریهای شما خواهند شد.
پس هیچگاه چنین اشتباهی را مرتکب نشوید...