امروز یاد گرفتم که-5: بچه ها را با پشتکار و همت تحسین کنیم
امروز یاد گرفتم که باید بچه های خودمان را در دوران کودکی، با صفت های خوب و به صفت های خوب تحسین کنیم. امروز همکارم در میز روبه رویی، گفت که جایی نکته ای تربیتی می خواند که جالب بوده.
او می گفت که این نکته، چنین است: اگر در دوران کودکی، مدام به فرزندان خود بگویید چقدر زیبایید، چقدر قشنگ اید، چقدر موهای خوبی دارید، چقدر چشم های خوبی دارید و ...، آنها که بزرگ شوند، دنبال مو و چشم و صورت قشنگ کردن خواهند رفت؛ می شود همین چیزی که الان جامعه ما به آن مبتلا شده است.
می گفت چرا کسی نمی گوید احسنت، چقدر باحجاب اید، چقدر مودب اید، چقدر احترام نگه می دارید و ... .
من هم یاد گرفتم که از دوران کودکی، به فرزندان مان، بابت صفت های وفقیتی آنها، مثل پشتکار و هوش و کیفیت و ... افتخار کنیم و تحسین شان کنیم؛ نه بابت لباس و صورت و مو و چشم و ... . این جوری، یک سرمایه گذاری بلندمدت روی آنها خواهیم کرد؛ تا وقتی بزرگ شدند، فقط به پشتکار و همت و هوش و برنامه ریزی و استعداد فردی و ... خودشان تکیه کنند، نه روی این چیزهای مزخرفی که الان در جامعه مد شده است و نه نفعی برای خود فرد دارد، نه برای بقیه.
همچنین امروز یاد گرفتم انحطاط ما در محل کار و سازمان مان، از وقتی شروع می شود که ما خود را طلبکار آنجا بدانیم؛ که خود را بدهکار آنجا ندانیم. یادم باشد که این، محل کار و سازمان نیست که به من نیاز دارد، این من هستم که به محل کار و سازمان برای معاش، موفقیت و احساس عزت شخصی ام نیاز دارم. وگرنه محل کار و سازمان که اگر من نباشم، می رود یک نفر دیگر ار پیدا می کند و خلاص. یادم باشد که مرز نابودی من، از خط «طلبکار بودن» از سازمان و محل کارم شروع می شود؛ هیچ وقت به این درد مبتلا نشوید، جانفرساست.