موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

موفقیت جدی

فلسفه موفقیت؛ برای دست‌یابی به دستاوردهای بیشتر و زندگی بهتر

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

همان طوری که یک منتقد و علاقه مند سینما خوره فیلم است، یک روزنامه نگار و مدیر رسانه اصیل و حرفه ای هم، باید خوره خبر باشد. یعنی بو بکشد، ببیند خبر کجاست و آن را به هر قیمتی که شده، به دست بیاورد. در این صورت است که مطبوعات و سایت های خبری و خبرگزاری های ما، می توانند دوباره به رویای تیراژهای بالای سال های نه چندان دور بازگشت کنند و دوباره، دست شان توی جیب خودشان باشد؛ نه توی جیب یارانه های دولت و آگهی های شرکت های مختلف و رپورتاژآگهی های ریز و درشت و ...

 

بامداد جمعه ای که گذشته و نیز در ساعت های آخر جمعه، خبری اتفاق افتاد که دنیا را تکان داد: انفجارهای تروریسی پاریس، فرانسه را به حالت آماده باش کشاند. این خبر، همه ارزش های خبری لازم برای تیتر یک شدن داشتند: کشته هایش زیاد بودند، غیرمنتظره بود، عنصر درگیری و برخورد را داشت، عنصر شهرت را داشت چرا که پاریس و ایفل خیلی معروفیت جهانی دارند و .... . اما طی یک گاف یا کاهلی بزرگ و دسته جمعی، اکثریت روزنامه های ایرانی، از پوشش این خبر جا ماندند. چرا؟ اگر توی روزنامه های ایران کار کرده باشید، حتماً علتش را می دانید: شما تا ساعت ده، ده و نیم شب، باید سی دی به چاپخانه بفرستید، در نتیجه در ساعت هایی که این اتفاقات افتاد، روزنامه نگاران محترم (که البته خودم را نیز از آنها جدا نمی کنم و مخاطبم همه «خودمان» است)، یا توی راه بازگشت به خانه بودند، یا مهمانی تشریف داشتند، یا در حال استراحت بودند یا داشتند به اقساط و مشکلات زندگی شان فکر می کردند. احتمالاً مدیران محترم روزنامه های ما نیز، در این اندیشه بودند که مطلبی چاپ نکنند که تذکر بگیرند؛ یا مطلبی نداشته باشند که آگهی دهندگان آنها ناراحت شوند؛ یا ... .

 

نتیجه چه شد؟ می توانم ادعا کنم که یکی از بزرگترین گاف ها و کاهلی های ملی مطبوعاتی ما، در طول تاریخ مطبوعات اتفاق افتاد و کسی به خودش زحمت نداد که چاپ را متوقف کند و تیتر یک و گزارش هایی در این زمینه برود. خدا آقای صالحیار روزنامه اطلاعات را رحمت کند که از ساعت پنج صبح تا دوازده شب، بالای سر روزنامه اش بود؛ و همین کارها بود که باعث شد بتواند تیراژ اطلاعات را به یک میلیون نسخه برساند. خدا اموات محمد قوچانی را بیامرزد که وقتی خبر آزادسازی قیمت بنزین در دوران احمدی نژاد، آن هم نزدیک به نیمه شب منتشر شد، سریع رضا معطریان را پی عکاسی از پمپ بنزین های آتش زده توسط بعضی ها فرستاد و مطالبی هم تدارک دید تا تیتر یک فردا، این موضوع مهم باشد. بالاخره باید بین بزرگان با روزنامه نگاران معمولی یک تفاوتی باشد دیگر...

 

می توان ادعا کرد که روزنامه نگاری ایران، رسماً از مردم و مشتریان اصلی اش جدا شده است و افتاده است به آغوش سیاستمداران و سرمایه سالاران و ... . بعد مدام می پرسند که چرا فروش نیست، چرا استقبال نیست، چرا جریان سازی نیست. چرا باید باشد؟ وقتی که روزنامه ها، مشتریان اصلی خود رها کرده اند و پشیزی هم برایشان ارزش قائل نیستند؟ وضعیت روزنامه نگاری ایران، شده است وضعیت سایپا و ایران خودرو؛ فقط به مدد حمایت های دولتی ها زنده است و حقوق مشتری، برایش هیچ ارزشی ندارد.

 

... به راستی که به روزگار تلخی دچار آمده اند؛ این روزنامه نگاران ایرانی.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی