کاربرد «کاسب باید پا شکسته باشد» در پیشرفت و موفقیت شغلی و سازمانی
بازاریهای قدیمی ضربالمثلی دارند که میگوید کاسب باید پاشکسته باشد. حالا موضوعش چیست؟ قصهاش را جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» چنین نقل میکند:
«...زنی دسته هاون فلزیای را به پیش سمساری برای فروش میبرد و بعد از ختم معامله میگوید هاون آن را هم دارد که بعداً میآورد و پس از رفتن زن، سمسار متوجه میشود دسته هاون طلا میباشد، تا روزی که سمسار برای امری از دکان خارج بوده زن هاون آن را نیز آورده چون سمسار را نمیبیند به دکان پهلودستی یعنی همکار او میفروشد و وقتی سمسار آمده از جریان مطلع میشود با دسته هاون محکم به قلم پای خود کوبیده میگوید: اگر پایم شکسته از دکان بیرون نرفته بودم هاون طلا از دستم نرفته بود! و از آن زمان جمله «کاسب باید پا شکسته باشد» از دستور کاری اهل این فن میشود.»
قبلاً در اینباره نوشتهام (این را بخوانید) که این مثل چه نکتههایی دارد. مهمترین نکته آن هم این است که باید به عنوان یک فعال کسب و کار و یک کاسب، همیشه حاضر باشید. عدم حضور شما، میتواند باعث از دست رفتن فرصتهای زیادی بشود.
حالا قصد دارم این ضربالمثل را در فرهنگ سازمانی و کارمندی بررسی کنیم. متأسفانه بیشتر کارمندها و مزدبگیرها، مصداق همین ضربالمثل هستند و هیچ وقت حاضر نیستند و همیشه سرشان به کاری دیگر گرم است. به همین دلیل وقتی که فرصتها از راه میرسند، درست مثل کاسب قصه ما پشت دخلشان نیستند و فرصتها را از دست میدهند. به این ترتیب چندان عجیب نیست اگر بگویند که ما همیشه شکست میخوریم و ارتقا پیدا نمیکنیم!
سئوال اینجاست که آیا همیشه حضور داشتهاید و آیا همیشه پشت دخلتان بودهاید؟ چرا نبودهاید؟ مگر این پولی که به شما پرداخت میشود بابت کار کردن نیست؟ حالا کار کردن به کنار، مگر نمیخواهید رشد سازمانی کنید؟
برای رشد سازمانی، به نظر میرسد که پا شکسته بودن اولین اصل است؛ یعنی همیشه حاضر باشید تا مدیران بالادستی و همکاران اگر وظیفه محوله به شما را میخواستند از شما مطالعه کنند، حضور داشته باشید.
حضور دائم، اطمینان دائم و اطمینان دائم اعتماد دائم ایجاد کرده و همه اینها منجر به سپرده شدن مسئولیت بعدی و بیشتر به شما خواهد بود.
شک نکنید که کسی به یک کاسب غیر غایب، هیچ هاون و دسته هاون طلایی نخواهد فروخت...
کلیدواژههای مرتبط:
تکنیکهای موفقیت در کار
موفقیت شغلی
فرسودگی شغلی
رضایت شغلی
موفقیت و پیشرفت