ما در تخیل بیشتر رنج میبریم تا واقعیت/ چطور فکر کردن به کارها، رنج بیشتری دارد تا انجام خود کارها؟
سنکا، فیلسوف و وزیر رومی در روزگار اوج قدرت رومیها، جمله جالبی دارد. او اشاره میکند که انسانها در تخیل بیشتر رنج میکشند تا واقعیت. این جمله واقعاً در برههای، مرا نجات داد و حالا هم اعتقاد زیادی به آن دارم.
شاید بپرسید چطور؟
بسیاری از کارها یا شاید با قاطعیت بشود گفت همه کارها، در عمل و واقعیت، بار کمتر و زحمت کمتری دارند به نسبت زمانی که آنها را به ذهنمان میسپاریم. شما میخواهید به یک یا چند مشتری یا آدم مهم زنگ بزنید. در این صورت دو حالت اتفاق میافتد:
- در حالت اول بدون فوت وقت، گوشی را برداشته و تماس میگیرید و منظورتان را میگویید؛ یا میشود یا نمیشود. درهرصورت، تکلیف شما روشن میشود.
- در حالت دوم شما آنقدر در ذهنتان دراینباره فکر میکنید که آخرش به این نتیجه میرسید که چرا اساساً باید زنگ بزنید و چرا آنها باید جواب بدهند و چرا و چرا و چرا... و همین چراها، شما را به خاک سیاه مینشاند.
بهواقع انجام خود کار، اینقدری برای شما رنجآور نیست که فکر کردن به آن و در فکرهای خود، شکست خوردن از انجام آن یا آن را سختتر از حالت معمول به حساب آوردن.
این قاعده البته جنبههای دیگر هم دارد.
مثل اینکه شما الان خانهای دارید و درآمدی و کاری و بالاخره میتوانید از پس هزینههای پزشکی و ... برآیید، اما چون در ذهنتان این تصور را دارید که باید خانهتان 150 متر باشد و در حسابتان دستکم صد میلیون تومان مانده حساب باشد و سالی چند بار خارج بروید و ...، حسابی اذیت میشوید؛ در حالی که در واقعیت، دارید به خوبی و خوشی زندگی میکنید. اما این توهمات ذهنی، شما را حسابی به هم میریزد. در واقع ذهن برای شما یک آرمانی تعریف میکند که شما چون در غالب موارد نمیتوانید به آن برسید، همیشه در رنج و غصه هستید.
بیایید کمی واقعیتر و عینیتر برخورد کنیم؛ رنج کمتری خواهیم کشید.
---------------------------------------------------------------------------------------