اصول موفقیت و این روزهای بسیار سخت؛ به راستی چه باید بکنیم؟/ اصول موفقیت در این باره چه میگوید؟
در این روزهای سخت، موفق شدن و در مسیر موفقیت ماندن، دشوارتر از هر زمان دیگری شده است. اما چرا دشوارتر شده؟ اولین دلیل آن قطعاً مشکلاتی است که در پیرامون ما وجود دارد. مشکلات اقتصادی و اجتماعی و تحریمها و نابسامانی و فسادها و بیکفایتیهای موجود در رویهها و دیوار دولتی و ...، باعث شدهاند تا پیش رفتن، مثل سابق نباشد. یعنی بخشی از اصول موفقیت اشاره شده در کتابهای مختلف به کار ما نیایند.
اما بخش دوم و مهمتر آن، مدیریت واکنشهای غالباً ذهنی ماست. این روزها به شدت میشنویم که همه از آینده نامعلوم و عدم ثبات و بدبختی و ... میگویند. به همین دلیل است که حتی اگر بخواهیم کار هم بکنیم و حتی اگر بخواهیم به توسعه فردی هم پایبند بمانیم، باز هم ذهنمان پر از گفتگوها و نویزهای نامعلوم است که عملاً اجازه تمرکز کردن به ما نمیدهد. در مورد توسعه فردی و موفقید در عصر آشفته و امروز ما، نکتههایی به ذهنم میرسد که با شما به اشتراک میگذارم:
- حقیقت امر این است که در مسیر موفقیت، باید در غالب موارد به عقل سرد متکی باشیم. یعنی منطقی برخورد کنیم و چندان هیجانی نباشیم و هیجانی نشویم. این، بدان معنا نیست که نسبت به اتفاقات پیرامون خودمان بیتفاوت باشیم. اما نکته اینجاست: آیا من باعث و بانی این اتفاقات بودهام؟ آیا من میتوانم آنها را رفع کنم؟ اگر پاسخ مثبت است، در چد حدی میتوانم آنها را رفع کنم؟ در غالب موارد، ما نقشی در این اتفاقات نداشتهایم و البته به میزانی کم و دست کم به مقیاس خودمان میتوانیم اثرگذار باشیم. اگر چنین است، پس باید دست به کار شویم؛ اگر هم چنین نیست که فکر و خیال، دردی را دوا نمیکند.
- موقع کار کردن، باید توان این را داشته باشیم که پردازشهای مختلف فکری را کنترل کنیم. واقعاً حضور ما در شبکههای مجازی چقدر مهم است؟ شما یک روز در شبکههای مجازی نباش، آیا اتفاق خاصی میافتد؟ حالا یک هفته نباش؛ حالا یک ماه. اگر دیدید که بودن یا نبودن شما تفاوتی نمیکند، پس کلاً حضورتان را منتفی کنید. این شبکههای اجتماعی همانطور که در ظاهر امر بخش اعظمی از ظرفیت اینترنت شما را اشغال کرده و میبلعند، بخش اعظمی از ظرفیت ذهن شما را هم درگیر خودشان میکنند.
- قطعاً مشکلات مالی به شدت زیاد است. اما به خاطر داشته باشید که به قول دکتر علی شاهحسینی، شما اگر موجسواری را به خوبی یاد بگیرید (البته به مفهوم مثبت آن و منظورش همین موجسواری به شکل یک ورزش است) در این صورت بلندترین موجها هم به ندرت میتوانند نابودتان کنند. اما اگر شنای عادی را هم بلد نباشید، حتی یک استخر دو متری هم برایتان فاجعهآفرین خواهد بود.
- از ریزهکاریهای مدیریت بحران برای زندگی فردی و حتی سازمانی خودتان به سادگی عبور نکنید.
- سعی کنید واکنشگرایی خودتان به گلایهها و غرولندهای اجتماعی را بکاهید. بله، البته ما مسئولیت اجتماعی هم داریم. اما به قول دکتر مصطفی ملکیان، به خاطر داشته باشید که نظرات دیگران، یا «ارزشداوری» است یا «واقعداوری». به نظر من یکی که نود و خردهای درصد از نظرات دیگران ارزشداوری است. هیجانی بهشان دست میدهد و سریع یک نظری از خودشان بروز میدهند. اینکه کسی مبتنی بر آمار و مطالعه و ارقام و استناد و پژوهش و نظریه و ...، بخواهد نقدی را مطرح کند، کم اتفاق میافتد. پس فقط در برابر واقعداوریها واکنش نشان بدهد؛ تازه آن هم اگر نیاز باشد.
- دورههای عزلت و گوشهنشینی برای خودتان تدارک ببینید. حتی برای خانوادهتان. بروید و از این موارد و مواضع دور باشید. خودتان را هم ناراحت نکنید. اگر کاری از دستتان بر میآید که انجام بدهید. اگر هم کاری از دستتان بر نمیآید. که ناراحتی هم دردی را دوا نخواهد کرد. البته کسی نمیگوید که غصه اطرافیان و جامعه خودتان را نخورید. قطعاً ما انسان بوده و باید حساسیت انسانی هم داشته باشیم. اما نکته اینجاست که خودخوری بیش از حد، عملاً باعث آسیب روانی به خودمان میشود.
- در روزهای اخیر، پایبند بودن و پایداری به آموزههای موفقیت سختترین کار است. پس به یاد داشته باشید که موفقیت نتیجه استمرار است، نه نتیجه شدت عمل. به قول معروف «بیمر و بدم»؛ هر طوری شده این پایبندیتان را حفظ کنید.
- انسان البته سایه خداست و قدرتهای زیادی دارد. اگر میتوانید قدرتهای بالقوه خودتان را تقویت کنید. اما گاهی نیز باید به یاد داشته باشیم که ما انسانها در مقایسه با کل آفرینش و وقایع، چقدر کوچکیم. این باعث میشود تا توقع زیادی از خودمان نداشته باشیم؛ توقعی که عملاً شالوده روانی ما را به هم میریزد و باعث میشود همیشه شرمنده خودمان باشیم.
- و دقت کنید که موفقیت، قرار نیست جایگزین کاستیهای اجتماعی بشود. تمرکز شما روی موفقیت و توسعه فردی، به مفهوم این نیست که حالا اگر کاستیها و مشکلات اجتماعی هم باشد، اشکالی ندارد. بلکه بدین معناست که: در غالب موارد ما به تنهایی نمیتوانیم در سوء رویه اجتماعی اثرگذار بوده و آن را تغییر بدهیم. اما میتوانیم دست به زانو برده و بلند شده و برای تغییر زندگی خودمان و اطرافیانمان و ... کاری انجام بدهیم. البته گاهی اتحاد ما و فعالیت در قالب انجیاو و مشارکت اجتماعی و ... میتواند رویههای غلط اجتماعی را تغییر بدهد. این مورد هم در حوزه حلقه نفوذ ما قرار دارد و حتماً باید در آن مشارکت کنیم. اما حقیقتی تلخ را با شما در میان میگذارم: ما از اواخر دوران قاجار به این سو، درگیر این بحثها بودهایم و هنوز مشکلات حل نشده است. نمیتوانیم تا ابد منتظر حل و فصل اجتماعی آنها باشیم. موفقیت،یعنی بلند شویم و خودمان برای خودمان کاری کنیم؛ و اکیداً به مفهوم جایگزینی برای رویههای سوء اجتماعی نیست. شما میتوانید در آن واحد هم به موفقیت و توسعه فردی خودتان پرداخته، هم در اصلاح امور اجتماعی مشارکت داشته باشیم. همین.