توی اینترنت می گردم که جمله هایی ناب، از کتاب
عباس دست طلا پیدا کنم. چیزی گیرم نمی آید. عباس دست طلا، مردی است که در جنگ
بوده، تعمیرکار بوده، توی خراسان گاراژ و بروبیا داشته و حالا بعد سالها، دارد قصه
اش را برای من و شما تعریف می کند. کتابش هم مورد لطف رهبری قرار گرفته و کلی
تیراژ خورده.
از جستجوهای اینترنتی خودم، این چند تا چیز را
درباره اش گیر می آورم؛ باقی مطلب و مطلب کامل، بماند برای وقتی که کتابش را کامل
بخوانم.
-
نویسنده، از عباس دست طلا می پرسد که شما فکر شهادت نبودی، وقتی که رفتی جنگ؟
جوابش خیلی جالب است «ای خانوم... آنقدر سرم شلوغ بود که وقت نمی کردم به شهادت
فکر کنم... می خواستم همیشه زنده بمانم تا بتوانم چرخ ماشین رزمنده ها را
بچرخانم.» نویسنده طی مصاحبه ای، اشاره می کند که تا به حال، کتاب های زیادی
درباره دفاع مقدس و آدمهایش نوشته، ولی این جمله را که شنیده، اصلاً یک هفته آچمز
بوده و مدام به این جمله فکر می کرده.
-
در جایی دیگر، منتقدی دیگر، نوشته که اهمیت کار عباس دست طلا و گروهش، در دو
تا چیز است:
·
اول اینکه، سرعت در تعمیر دارند.
·
دوم اینکه، توقف ناپذیرند.
برای آنها نبود امکانات و ابزار، بدقلقی یک مقام
مسئول و این جور چیزها، هیچ مانعی ایجاد نمی کند؛ برای آنها اصل و اساس، راه
انداختن کار است، تعمیر چرخ ماشین رزمنده ها.
به نقل از سایت
رهبری، این قسمت را هم درباره اش می نویسم:
«یک بار گزارشگری
از تلویزیون میرود به تعمیرگاه پشتیبانی تا با حاج عباس گفتوگو کند و از راز شهرتش
در جبهه جویا شود.
(از متن کتاب)
گزارشگر با تعجب
میگوید:
- اینطور که شما
تعریف کردید، کار چندان مهمی نیست؛ در حالی که به نظر ما دارید کار مشقتباری را انجام
میدهید!
لبخند میزنم:
- بله به حرف ساده
است. بیایید از تعمیرگاه بیرون تا کارهایی را که در طول ۱۰ روز قبل انجام دادهایم و آماده حرکت برای جبهه است را نشانتان بدهم.
۴۰ تا ماشینی را که
درست کردهایم و پشت سر هم گذاشتهایم تا رانندهها بیایند و آنها را ببرند، نشانشان
میدهم:
- این هم کار شبانهروزی
ما در عرض ۱۰ روز!
میپرسد:
- اگر قرار بود این
۴۰ تا ماشین را در تهران انجام دهید، چقدر وقتتان را میگرفت؟
پاسخ میدهم:
- شش ماه؛ اما اینجا
با تهران فرق دارد. باید شلاقی کار کرد. (صفحهی ۲۰۸)»
فکر می کنم که کتاب این بنده خدا، نمونه خوبی برای کار ایرانی باشد؛
یک چیزی شبیه «سنگفرش هر خیابان از طلاست» نوشته کیم وو چونگ بنیانگذار دوو و امثالهم. باور نمی کنید؟ بعدها به شما
ثابت خواهم کرد.