امروز ما با خیال راحت، دنبال موفقیت و
کارآفرینی و ... هستیم. البته برخی از مسئولان، اذیت می کنند؛ اما به هر حال،
امنیتی داریم و با خیال راحت، این بحث ها را می کنیم و ... . تا حالا با خودتان
فکر کرده اید که این امنیت فراوان را، مدیون چه چیزهایی هستیم؟
مصاحبه ای ادیت می کردم با سرهنگ علی دوستی، از
پاسداران دفاع مقدس. خاطره ای گفته بود، که پشتم را به لرزه در آورد.
آنها، شش سرباز عراقی را به اسارت گرفته بودند.
می خواستند از آنها اعتراف بگیرند، اما شهید محمود کاوه، که این شب ها سریالش دارد
از تلویزیون پخش می شود، قبول نمی کرد؛ می گفت اینها اسیر ما هستند، نباید با آنها
چنین رفتاری شود. تا این که نامه نگاری کرده بودند و توانسته بودند اجازه بازجویی
این شش عراقی را بگیرند. شهید کاوه هم که این اجازه نامه را دیده بود، گفته بود که
با آنها بدرفتاری نکنند، کتک شان نزنند و ... .
شهید کاوه که برگشت، پرسید چقدر کتک شان زده
اند؟ گفتند از خود اسرا بپرسید. اسرا، نه به واسطه کتک خوردن، که به علت خوش
رفتاری سربازان ایرانی، اعتراف کرده بودند. یکی از اعترافات شان، این بود که برای
جشن چهارشنبه سوری آخر سال، عراقی ها 12 اسیر ایرانی را، به یمن دوازده ماه سال،
با دست های بسته به مواد آتش زا آغشته کرده و آتش زده بودند!
شهید کاوه، برگه اعترافات عراقی ها را می خواهند
و می گریست...
کاری به آنهایی که بیرون مرزهای مقدس مان نشسته
اند و حرف مفت می زنند، ندارم. همه کارم، با جوانان این مرز و بوم است. امنیت
آهنین امروز ما، زیر سایه مقاومت آهنین جوانان دیروز این کشور به دست آمده است.
... لازم نیست کاری بکنیم؛ ... گاهی فقط، کافی
است این را بدانیم؛ همین...