قاعده 20/80
برای این که بدانید کدام کارهایتان، مهمتر از کارهای دیگر است، روش های مختلفی وجود دارد. یکی از این روش ها، روش 20/80 پارتو است. این قاعده می گوید که درآمد یا نتایج فعلی شما در کار و تحصیل و ....، هشتاد درصدش متعلق به بیست درصد فعالیت های شماست. پس این بیست درصد را شناسایی کنید و روی آنها تمرکز کنید. روش دیگر، این است که مدام از خودتان بپرسید «اینجا برای چه دارند به من حقوق می دهند؟» بعد، روی این کارها تمرکز کنید.
راه رسیدن به موفقیت های بزرگ
برایان تریسی، از مربیان جهان اصول موفقیت، می گوید «در سراسر حرفه ام، حقیقت ساده ای را یاد گرفته ام. توانایی این که بتوانید به طور مصمم تمرکز کنید روی مهمترین کاراهری که دارید، برای انجام دادنش به نحو عالی و تمام کردنش به طور کامل، کلید همه موفقیت های بزرگ، احترام، خوشبختی و ... است.» این قاعده را هر کجا که اجرا کنید، برگ برنده را خواهید داشت. مهمترین کارتان چیست؟ معطل چه هستید؟ سریع، با تمام توان و بدون این که حواستان پرت شود، سراغش بروید و تا تمام نشدنش، از پای ننشینید.
اولویت بندی کنید
بزرگی می گوید «کسی که می خواهد استفاده صحیحی از وقت خود بکند، باید بداند چه کاری از همه مهمتر است، و بعد همه نیروی خود را برای انجام آن بگذارد.» زمان ما محدود است، کارهای ما زیاد؛ نمی توانیم در این زمان محدود، همه کارهایمان را انجام بدهیم. چه باید کرد؟ به جای این که لیستی از همه کارهایی که باید انجام بدهید، تهیه کنید، لیستی از کارهای بسیار مهم خود تهیه کنید. سپس دانه به دانه، روی این کارها تمرکز کنید. اولویت بندی، یعنی همین.
اولویت بندی کنید
بزرگی می گوید «کسی که می خواهد استفاده صحیحی از وقت خود بکند، باید بداند چه کاری از همه مهمتر است، و بعد همه نیروی خود را برای انجام آن بگذارد.» زمان ما محدود است، کارهای ما زیاد؛ نمی توانیم در این زمان محدود، همه کارهایمان را انجام بدهیم. چه باید کرد؟ به جای این که لیستی از همه کارهایی که باید انجام بدهید، تهیه کنید، لیستی از کارهای بسیار مهم خود تهیه کنید. سپس دانه به دانه، روی این کارها تمرکز کنید. اولویت بندی، یعنی همین.
تا حالا مسیرهای مستقیم کویری را راه رفته اید؟ البته منظورم با ماشین است؛ نه با پای پیاده. آدم خسته می شود، خوابش می برد، چرتش می گیرد. چرا؟ چون همه چیز یکدست و یکنواخت و بی شوق و ذوق و هیجان است. همین موارد، باعث می شود که حالت رخوت و خواب آلودگی به آدمی دست بدهد.
اما توی جاده های هراز و چالوس و ...، فکر چرت زدن می افتید؟ البته ممکن است که عده ای واقعاً در این جاده ها هم خواب شان ببرد؛ اما به واسطه پیچ ها و تونل ها و منظره های جالب و گاه ترسناک و ...، آدمی همیشه هوشیار است و همیشه، تیز.
من یکی که حس می کنم فلسفه وجود چالش ها و مشکلات در زندگی، همین هایی است که گفتم؛ اگر نبودند، زندگی یک مسیر یک دست و خسته کننده و یکنواخت بود؛ چرت مان می برد. اما وجود چالش ها و مشکلات، باعث شده است تا هوشیاری مان حفظ شود؛ چرا که برای ادامه حیات، نیاز به هوشیاری و تیز بودن حواس مان داریم.
مدیریت زمان را یاد بگیرید
شما زندگی می کنید؛ توی این زندگی، دوست دارید به موفقیت برسید؛ پس، واحدهای موفقیت را، زمان تشکیل می دهد. زمان، چیزی است که هر روز، به تساوی بین همگان تقسیم می شود، ولی هیچ کس، حق ندارد آن را پس انداز کند و برای روزهای بعد نگه دارد. اگر درست استفاده نکنید، از دست می رود. زمان، یک منبع فناپذیر است؛ خوب از آن استفاده کنید. برای رسیدن به موفقیت، باید دانش مدیریت زمان را فرا بگیرید. مدیریت زمان، جزو مهمترین دانش هایی است که موفقیت شما را، رقم خواهد زد. بروید و آن را بیاموزید.
حرفه ای بایستید
تا حالا ورزشکاری حرفه ای را دیده اید که کج و کوله راه برود و شل و رها بنشیند و ...؟ ورزشکاران حرفه ای، جزو با اعتماد به نفس ترین انسانها هستند. یکی از بزرگترین دلایل اعتماد به نفس آنها، تحرک بالا و نیز، وضعیت درست و خوب بدن آنهاست. روانشناسان ثابت کرده اند که اگر زبان بدن خود را مدیریت کرده و شبیه افراد معتمد به نفس رفتار کنید، اعتماد به نفس و حس موفقیت در شما شکل خواهد گرفت. از این به بعد، کاملاً جدی راه بروید و بایستید و بنشینید و ... .
کارآفرینان از جمله معدود انسانهایی هستند که همواره میخواهند موقعیتهای کاری جدید و خلاقانهای بیابند و ایده اولیهشان را به کسبوکاری میلیاردی تبدیل کنند؛ اما بسیاری از این موقعیتهای کاری، با وجود اینکه در ابتدا بسیار عالی به نظر میرسند، درنهایت به شکست میانجامند؛ اما کسبوکارهای اینترنتی بسیار جذاب و وسوسهانگیز هستند و به دلیل سنجشپذیری بالا، آزادی عمل نامحدود و دسترسی به بازارهای جهانی، به یکی از بهترین انواع کسبوکار تبدیل شدهاند.
با شنیدن عبارت «کسبوکارهای اینترنتی» اولین چیزهایی که به ذهن انسان میرسد. وبسایت فروشگاهی یا صفحات فروش در شبکههای اجتماعی هستند؛ اما بهتر است در همین ابتدای کار یادآوری کنیم که حتی باوجود شبکههای اجتماعی باز هم نمیتوان در هیچ سطحی از کسبوکار آنلاین بدون وبسایت بههیچوجه معنایی ندارد. برای داشتن سایت سه راه وجود دارد. شما میتوانید کار طراحی سایت خود را به یک شرکت بسپارید، از برنامهنویس فریلنس (آزادکار) استفاده کنید یا از سایت سازهایی (CMS) مانند وردپرس و جوملا بهره ببرید.
ورزش در فرهنگ بسیاری از ملل از جایگاه خاصی برخوردار است. ورزش موجب نشاط بدن و اعتلای روح میشود و اوقات شاد و هیجان مثبتی را برای ما ایجاد میکند.
علاوه بر تمام این ویژگیهای مثبت میتوان از ورزش به طور غیرمستقیم به عنوان بستری برای آموختن نکات مدیریتی استفاده کرد. ورزشکاران، به ویژه ستارگان و اسطورههای ورزشی، در کنار تمام ویژگیهای فنی بالای خود از توان مدیریتی و رهبری بسیار بالایی نیز برخوردارند و به همین دلیل میبینیم که عدم حضور آنها در تیم باعث میشود انسجام و چابکی همیشگی از بین برود.
در این یادداشت به بررسی نکاتی در زمینه مدیریت و رهبری تیمی با تمرکز بر چند ورزشکار مطرح پرداخته شده است.
مایکل جردن – به بهتر شدن دیگران کمک کنید.
مایکل جردن به عنوان برترین بازیکن بسکتبال در تاریخ این رشته شناخته میشود. دلایل زیادی را میتوان برای موفقیت او ذکر کرد: اخلاقمداری او، حس سیریناپذیرش برای رقابت و پیروزی، تعهدی که به بازی بسکتبال داشت و ... . اما مهمتر از همه اینکه او به این درک بالا رسیده بود که برای پیروز شدن، بهترین بازیکن در زمین بودن کافی نیست. برای پیروزی، او باید به بهتر شدن همتیمیهایش نیز کمک میکرد و این است رمز رهبری یک تیم؛ چه در یک میدان ورزشی و چه در یک سازمان.
تصویرسازی موفقیت
آنتونی رابینز، معتقد است که قدرت تصور و انگاره، ده برابر اراده است. پس، هم اراده داشته باشید، هم قدرت انگاره و تصور خودتان را، مدیریت کنید. اگر اراده انجام یک کار را داشته باشید ولی انگاره و تصویر ذهنی شما، خلاف آن را ثبت کند، در این صورت شکست می خورید. برعکسش هم درست است. پس، هر روز زمانی را به تصویرسازی هدف های خودتان اختصاص دهید؛ یعنی زمانی را تصور کنید که به هدفتان رسیده اید؛ پوشش و منزل و کسب و کار و احترام و ارتباطات و ... شما چگونه خواهد بود در چنین وضعیتی؟ هر روز تمرین کنید.
تفکر مثبت داشته باشید
تفکر مثبت داشتن، اساس خوشبختی است. چیز عجیبی هم نیست. اساسا تفکر، یعنی سئوال و جواب کردن. حتی بزرگترین متفکران و فیلسوفان جهان هم، از طریق سئوال و جواب است که فکر می کنند. آنتونی رابینز می گوید که تفکر مثبت، به طور ساده یعنی سئوال و جواب های مثبت. هیچ وقت سئوال های تضعیف کننده از خودتان نپرسید؛ دیگران را هم مهمان سئوالات قدرتبخش خودتان کنید. «چرا من اینقدر خوشبختم؟»، «چطور می توانم روز به روز بهتر بشوم؟»، «چطور می توانم دوست یا همسرم را خوشحال کنم؟» و ... .
قدرت پنهان سئوال های خوب
مثبت یا منفی بودن مغز و ذهن شما را، نوع توجه و تمرکز شما مشخص می کند. اگر روی منفی ها تمرکز کنید، انتظاری جز منفی شدن نداشته باشید؛ و برعکس. سئوال ها، ابزار قدرتمندی برای تغییر تمرکز مغز، از منفی به مثبت و برعکس، هستند. «چرا من اینقدر بدبختم؟»؛ این سئوال، نتیجه ای جز تمرکز شما روی منفی ها ندارد. «چطور می توانم امروز، بهتر کار کنم؟»؛ این سئوال، تمرکز شما را روی ریل مثبت ها می اندازد. همیشه از خودتان، سئوال هایی بپرسید که حالتان را خوب کند.
رونی کلمن، قهرمان بدنسازی جهان، معتقد است که همه دوست می دارند که قهرمان بدنسازی جهان باشند؛ اما کمتر کسی است که بخواهد وزنه های سنگین را، تاب بیاورد. آرنولد هم معتقد است که برای رسیدن به قهرمانی، باید از سوزشی که در عضله ها و هنگام تمرین ایجاد شده، فراتر رفت؛ وگرنه باید با قهرمانی خداحافظی کرد.
قهرمانان بزرگ ورزشی، به عنوان نمادهایی از موفقیت، چطور موفق شده اند به این حد از توانمندی برسند؟ خیلی ساده: آنها کارهای را ترک کرده و کارهایی را، بیشتر و بیشتر و باز هم بیشتر، تکرار کرده اند. البته همین فرمول ساده، اجرایش سخت است و زمان می خواهد. هر روز، باید به خودتان انگیزه بدهید؛ چرا که در ادامه، به شدت انگیزه کم خواهید آورد. یادمان باشد که موفقیت، پنجاه درصد تکنیک و پنجاه درصد انگیزه است؛ هر کدام بدون دیگری، عقیم است.
تمثیل های عالی بسازید
مغز ما، مانند سیستم عاملی می ماند که توسط، نرم افزارهایی کار می کند. اگر نرم افزارهای ما ویروسی باشند، مغز ما بعد از مدتی، هنگ خواهد کرد. استفاده از تمثیل و تشبیه، یکی از نرم افزارهای قدرتمند راه انداختن مغز محسوب می شود. وقتی می گویید «جهان مثل یک رینگ است»، با این تشبیه، عملاً همه چیز را در حالت مبارزه و بزن بهادری می بینید و روزگار خوشی نخواهید داشت. سعی کنید زندگی تان را، با تمثیل هایی آرامبخش و حرکت زا، بازسازی کنید؛ تمثیل هایی مثل این که «جهان، چون دریایی آرام است.»
جادوی کلمات
کلمات، خنثی نیستند و برای خودشان، انرژی دارند. پس، اگر می خواهید درگیر انرژی منفی کلمات منفی نشوید، نه تنها از آنها استفاده نکنید، بلکه سعی کنید بیشتر، از کلمات مثبت و قدرتمند استفاده کنید. دایره لغات موفقیتی برای خودتان بسازید؛ خرجش یک دفترچه یا استفاده از قسمت یادداشت موبایل تان است. تا می توانید، به جای کلمات معمولی و خنثی و منفی ای که استفاده می کنید، حتماً از کلمات قدرتمند و مثبت و پرانرژی استفاده کنید. وقتی که این دایره لغت افزایش پیدا می کند، ناخودآگاه حس می کنید که روزگارتان، بهتر شده است.
سال نو بر همگی شما عزیزان و خوانندگان محترم و دنبال کنندگان نوشته های این وبلاگ، مبارک باشد.
امیدوارم هرکجا هستید، خوش و خرم باشید.
یادمان باشد که بهار، یعنی طراوت تغییر؛ یعنی که بعد از زمستانی، می شود بیدار شد.
یادمان باشد که تغییر، یعنی روح زندگی و انسان های بی تغییر، انسان هایی مرده اند.
بهاری باشیم؛ مرده نباشیم.
یک جوکی را چند وقت پیش شنیدم، خیلی مرا به فکر فرو بود. فکر کنم از این جوک های تلگرامی بود. به طرز وحشتناکی هم این لطیفه و طنز، متأسفانه درست از آب در آمده است؛ البته در فرهنگ و سیستم امروز ما ایرانی ها.
این لطیفه می گوید:
واکنش مردم ایران به صحبت های یک فرد موفق: زر می زنه.
جالب بود، نه؟ من خودم بارها برای افراد مختلف صحبت کرده ام، تا در آنها انگیزشی ایجاد کنم برای حرکت کردن و تغییر یافتن. واقعاً این لفظ «زر می زنه» رو توی چشم هایشان خوانده ام و به خاطر همین، ادامه نداده ام. به قول کنفسیوس، آموزش کسی که حاضر و آماده آموختن نیست، هدر دادن آموزش است.
این روزها خیلی دارم به جادوی حس فوریت فکر می کنم. حتی می خواهم پژوهش هایی در این مورد، برای خودم انجام بدهم. این احساس، وقتی در من بیدار شد که جمله ای از نویسنده زندگینامه استیو جابز خواندم.
او می گفت که علت اصلی موفقیت استیو، یک خصلت بود؛ نه حتی پشتکار وی، نه پول و امکاناتش و نه هیچ چیز دیگری؛ فقط یک خصلت. فکر می کنید این خصلت، چه بود؟
او اشاره می کند که این خصلت، حس فوریت در رسیدن به هدف هایش بود. واقعاً این ویژگی خیلی خیلی ناب است؛ زندگی آدمی را جمع و جور می کند.
بعدها در این باره بسیار صحبت خواهیم کرد؛ حس فوریت، حس اضطرار، حس این که زمان مشخص و البته غالباً کمی برای انجام کارها و رسیدن به هدف ها دارید و تا ابد، فرصت برای دست دست کردن ندارید.
مجله پنجره خلاقیت، یک یادداشتی زده است از جیم ران، استادی که بسیار دوستش می دارم. این یادداشت، خواندنی، چنین شروع می شود:
...باور من این است که از میان تمام چیزهایی که میتوانند بر آینده شما تاثیر داشته باشند، رشد شخصی، مهمترین آنهاست. ما میتوانیم از رشد فروش، رشد سود، رشد سرمایه صحبت کنیم اما شاید هیچکدام از آنها بدون رشد شخصی اتفاق نیفتند.
این کلیدیست که تمام درها را باز میکند. در واقع میخواهم این عبارت بسیار مهم را حفظ کنید: «کلید اصلی آیندهای بهتر، خود شما هستید.»
میخواهم تکرارش کنم: «کلید اصلی آیندهای بهتر، خود شما هستید.» آن را جایی بگذارید که بتوانید هر روز آن را ببینید، در اتاق، آشپزخانه، اداره… هرجایی که بتونید هر روز آن را ببینید. کلید اصلی برای آینده بهتر، خود شما هستید. سعی کنید هر روز آن را به خاطر آورید و به آن فکر کنید. کلید اصلی، شما هستید.
اکنون بسیاری چیزها وجود دارند که برای ساختن آینده بهتر به شما کمک میکنند. اگر به شرکتی قدرتمند، پویا و پیشرو تعلق دارید، این میتواند به شما کمک کند. اگر شرکت دارای محصولات یا خدماتی خوب است که به آنها افتخار میکنید، این نیز به طور حتم میتواند کمک کند. اگر راههای کمکی خوبی برای فروش وجود دارند، آن هم کمک میکند، آموزش خوب هم میتواند موثر باشد.
ضرب الاجل داشته باشید
همه ما، هدف هایی داریم برای عملیاتی کردن، اما همه ما، حس فوریت نداریم. حس فوریت، یعنی ضرب الاجلی برای هدف های خود تعیین کنیم نه این که زمان را باز بگذاریم تا هرچقدر که دلمان خواست، طولش بدهیم. طبق نظریه پارکینسون، هرچقدر که زمان را برای کاری باز بگذارید، آن کار هم به همان میزان کش خواهد آمد. پس لازم است که برای هدف های خودتان، ضرب الاجلی تعیین کنید و حس فوریت را در خودتان ایجاد کنید. مدام به خودتان یادآوری کنید که زمان، در حال تمام شدن است و هدف، هنوز عملیاتی نشده است.
از آرزو تا هدف
همه ما، در زندگی مان هدف هایی داریم، اما نمی دانیم چرا به آنها نمی رسیم. از سوی دیگر، بخشی از ما حس می کنیم که آرزوها در فرهنگ دینی ما، بسیار مورد نکوهش قرار گرفته اند. چه باید کرد؟ میان هدف و آرزو، فرق بزرگی وجود دارد: هدف، پیش زمینه هایی دارد که از نظر عقلانی، قابل دستیابی است، اما آرزو پیش نیازهایی دارد که از نظر عقلانی، دست کم با وضعیت امروز ما، قابلیت دستیابی ندارد. پس هدف، مقدس است و کارساز؛ ولی آرزو، نامقدس است و فرصت سوز. پس چیزی که در فرهنگ دینی نکوهش شده، هدف و پیشرفت نیست، بلکه آرزومندی است.