چهره های موفق ایران و دنیای موفقیت/ از فردوسی پور و علیخانی تا علی دایی و اصغر فرهادی
فکر کنم برای چهار سال پیش بود؛ سالگرد تاسیس مجله موفقیت. این مقاله را نوشتم برای این مجله. نمی دانم چاپ شد یا نه. دیدم که خوب است و بد نیست مرور آنها.
***
چهارده گفتار موفقیتی از
چهارده چهره موفق
گاهی وقت ها یک گفته، یک حرف یا یک پاراگراف و گزین نوشته یا گزین گویه، می تواند زندگی آدم را عوض کند یا اینکه به باورهای آدم، شکل و رنگ دیگری ببخشد.
در صفحه آخر ویژه نامه ورود به چهاردهمین سال انتشار موفقیت، چهارده چهره قدرتمند و موفق را انتخاب کرده ایم و از این چهارده چهره، چهارده گفته و جمله را نقل کرده ایم تا گاهی وقت ها که یاس و ناامیدی به سراغ تان آمد، نیم نگاهی به آنها بیندازید. این شما و این هم، چهارده گفته و جمله قدرتمند.
یک.
شهاب حسینی
همیشه از خودم می پرسم تعریف خوشبختی چیست؟ خوشبختی یک مفهوم است که در قلب و مغز آدم است. خوشبختی هیچ مارکت و بازاری ندارد که تو بروی و حالا ۲ کیلو خوشبختی بخری و خوشبخت شوی یا مثلا کارت آن را داشته باشی. خوشبختی به درون آدم بر می گردد، به آگاهی بر می گردد. به قول حضرت علی (ع) که می گوید "غنی ترین شما قانع ترین شماست."
دو.
عادل فردوسی پور
اولین بار که صدایم از تلویزیون پخش شد، بازی فوتسال جام رمضان بود، سال 1374. این قدر هول شده بودم که سرژیک عیوضی دروازه بان آرارات را عیوضی (Ayuzi) تلفظ کردم. به هر حال حس و حال عجیبی بود، به خصوص برای یک جوان حدودا ۲۰ ساله. اولین اجراهای برنامه نود هم هنوز در ذهنم وجود دارد. خامی، بی تجربگی، عشق، علاقه، تلاش، انگیره، رویاپردازی، جاه طلبی، کمال خواهی، همه این ها در وجودم متبلور شده بود.
سه.
احسان علیخانی
باید استعداد در وجود جوان باشد تا بتواند موفق شود. من هم به نظر خودم استعداد داشتم، آمدم، تقویتش کردم و البته خیلی هم کار راحتی نبود. پس از جوانها می خواهم که بگردند و استعداد خود را پیدا کنند چون هر کسی در یک کاری استعداد دارد. آن را پیدا کنند و تلاش کنند. نا امیدی بدترین سرعت گیر در این راه است درست مثل سرعت گیر های خیابانهای تهران.
چهار.
مهران مدیری
متأسفانه بخشی از جامعة روشنفکری ما آدمهایی منفعل، آلوده به مواد مخدر، کاملاً... متوهم و بیمصرف هستند. آدمهایی که صبح تا شب یک گوشه نشستهاند، خوب حرف میزنند ولی به هیچ دردی نمیخورند، یک کار مثبت در زندگیشان نکردهاند، نه در زمینة هنرهای نمایشی، نه ادبیات، نه شعر و نه هیچ چیز. آدمهایی که مدتی هستند و بعد میروند و کسی هم نمیفهمد کِی بودند، برای چی بودند و کی مُردند. ما منظورمان این قبیل آدمها بود. کار بدی هم نمیکنیم. اینها آدمهای باطلی هستند و خیلی هم تعدادشان زیاد است، پس چرا این حرفها را نزنیم وقتی وجود دارند؟
پنج.
علی دایی
مصاحبه علی دایی با سایت فیفا: مادر زاد گل زن بودم
با یاری خدا و به واسطه کار زیاد و قاطعیتی که من در طول تمام سال های فعالیتم از خود بروز دادم، توانستم به سطح بازیگران درجه یک دیگر برسم. همیشه خودم را باور داشتم. سختی زیادی کشیدم تا در تمرین ها و در مسابقاتی که طی مدت بازیکنی ام داشته ام، با تمرکز باشم. این بخشی از زندگی هر روزه من است. من شیفته فوتبال هستم.
شش.
اصغر فرهادی
به نظرم در پروسه فیلمسازی، آن بخشی که خیلی نیاز به نظم دارد، مرحله نوشتن است. این که گوشهای لم بدهیم و هروقت حالش آمد نیم صفحه بنویسیم و بعد رها کنیم و یک هفته برای خودمان بچرخیم، این نمیشود. باید موظف باشی مثل آدمی که از صبح زود تا آخر شب وظیفهاش نوشتن و فکر کردن به فیلمنامه است، کار کنی. نباید خیلی راحت خودت را از این دنیا بیرون بیاوری و دوباره برگردی. من هر روز صبح میآمدم همین جا تا شب مینوشتم و دوباره فردایش برمیگشتم. این لذتبخشترین دوران فیلمسازی است! چون شبیه کار حل معادلات ریاضی است؛ مرتب کشف میکنی، مجهولها را تعیین میکنی و جواب را پیدا میکنی.
هفت.
پیمان قاسمخانی
گام اول برای من ایده است. وقتی ایدهای پیدا کنم که دوستش داشته باشم برای من همه چیز حل میشود و کافی است. از طرفی مطمئنم اگر کاری را شروع کنم تا جایی پیشمیروم که از آن راضی باشم.
هشت.
رامبد جوان
من از این که توى جمع شوخى بکنم خیلى لذت مى برم. عادتم هم این است در شرایطى که دیگران له و لورده اند شروع کنم به شوخى کردن و انرژى پخش کردن، ضرب گرفتن روى میز و آواز خواندن و ... در مرحله اول انرژى که در فضا ساطع مى شود و آدم ها دریافتش مى کنند به نفع من هم هست. تحمل فضاهاى عبوس و ساکت آدم ها براى من خیلى سخت است.
نه.
بهروز فروتن
آدمها پویا هستند و بعد از رسیدن به هر هدفی، یک مقصد بالاتر برای خودشان در نظر میگیرند. یعنی همیشه بین خودشان و نمره 20 یک فاصله ذهنی دارند. فکر میکنم این ذاتِ حرکت است.
من هر از گاهی در زندگیام درجا زدهام و به خاطر شرایطم نتوانستهام گامی به جلو بردارم، اما مهم، برایم این بوده که هیچوقت متوقف نشوم. درجا زدم اما نایستادم. سعی کردم و صبر کردم تا به مرور راهم هموارتر شد و توانستم گامی به جلو بردارم.
ده.
بابک بختیاری
از همان روز نخست چشمانداز جهانی شدن محصول را در ذهنم میپروراندم به همین منظور روی تابلوی اولین مغازه خود نوشتم آیس پک شعبه مرکزی و بعد از سنجش توان بالقوه بازار در مکانهای دیگر شعبات دوم و سوم و ... را.
یازده.
مایکل فلیپس؛ پرافتخارترین ورزشکار تاریخ المپیک
یکی از معلم هایم در مدرسه متوسطه که نامش را به خاطر ندارم گفت که من هرگز موفق نخواهم شد. با شنیدن این حرف تصمیم گرفتم بیشتر تلاش کنم تا به او ثابت کنم اشتباه میکند. رسیدن به چیزی که قبلا هیچکس موفق به انجام آن نشده بود، آرزویی بود که به حقیقت پیوست. شنا به من کمک کرد به اختلال کم توجهی که به خاطر بیش فعالی داشتم چیره شوم. نمیتوانستم آرام یکجا بنشینم و تمرکز نداشتم. شنا در آب و در یک خط به من کمک کرد بیشتر تمرکز کنم و بدون توجه به این بیماری رشد کنم.
دوازده.
بیل گیتس
بهترین راه برای اینکه برنامه نویس بشوید، نوشتن برنامه ها و مطالعه برنامه های بزرگی است که دیگران نوشته اند. در مورد خودم، من به سوی زباله های مرکز علوم کامپیوتر می رفتم و فهرست هایی از سیستم عامل آنها را بازگردانی می کردم.
سیزده.
استیو جابز
زمانی که بیست و سه سالم بود، بیش از یک میلیون دلار و زمانی که بیست و دو سالم بود، ده میلیون دلار و زمانی که بیست و پنج سالم شد، بیش از صد میلیون دلار پول داشتم ولی این مساله هیچ وقت چندان مهم نبود، چون این کارها را برای پول انجام ندادم.
چهاردهم.
پیر امیدیار
مادرم همیشه به من می گفت با مردم آن طور رفتار کن که دوست داری آن ها با تو رفتار کنند و برای بقیه مردم احترام قائل باش. در یک دنیای شلوغ این ها نکات اخلاقی خوبی به شمار می روند.